شرایط اعاده حیثیت

مهمترین اثر تبعی محکومیت های مندرج در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی، محرومیت شخص از پاره ای از حقوق اجتماعی است اما این محرومیت دائمی نیست و پس از سپری شدن مدتهای تعیین شده، این اثر (مجازات تبعی) رفع می گردد و از آن پس برخورد نظام عدالت کیفری با چنین شخصی، همچون یک شهروند عادی است که صاحب حیثیت است و حق استیفای دوباره حقوق چنین شخصی، همچون یک شهروند عادی است که صاحب حیثیت است و حق استیفای دوباره حقوق مدنی و اجتماعی به او باز می گردد و اصطلاحاً می گوییم که به اعاده حیثیت نایل آمده است ولی ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی گذشته از آن که عنوان اعاده حیثیت را به کار نبرده به همه آثار اعاده حیثیت هم تصریح نکرده است. به عبارتی باید گفت که ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی تنها گامی کوتاه در مسیر اعاده حیثیت به محکوم پیموده است که فقط به یکی از مهمترین آثار اعاده حیثیتی یعنی رفع اثر از محکومیت و اعاده حقوق سلب شده اجتماعی به شخص اشاره می‌کند. از این رو اگر گفته شود ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی تنها به اعاده حقوق سیاسی و اجتماعی فرمان می دهد یا به عبارت بهتر مربوط به اعاده برخی از حقوق اجتماعی و سیاسی به محکومان خاص است، ‌سخنی به گزاف نگفته ایم.


اما اعاده حیثیت و یا به عبارت دیگر اعاده حقوق مدنی و اجتماعی منوط به تحقق شرایطی است که آن را مختصراً بررسی می کنیم.

الف- اجرای مجازات

اولین شرط اعاده حیثیت و یا به عبارت دیگر اعاده حقوق اجتماعی سلب شده، اجرای حکم محکومیت است. بنابراین محکومی که حکم محکومیت در مورد او به دلایلی چون فرار از چنگ دستگاه عدالت و   اجرا نشده است به اعاده حیثیت نایل نخواهد آمد تا آنکه به اجرای مجازات تکمیل کند.

پس مرور زمان اجرای مجازات موجب اعاده حقوق مدنی و اجتماعی نخواهد شد. وفق ماده 57 قانون مجازات عمومی 1352 ، از شرایط اعاده حیثیت، اجرای مجازات یا شمول مرور زمان بود و مرور زمان از آثاری مشابه اجرا و اتمام مجازات برخوردار بود ولی در حال حاضر با عنایت به صراحت ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی اجرای حکم در مورد محکومیت های پیش بینی شده در آن ماده ضروری است و مرور زمان به منزلة اجرای حکم محکوم نیست. قانونین آیین دادرسی کیفری نیز در ماده 174 [1] مرور زمان را تنها در مورد جرایم مستحق مجازات بازدارنده، و اقدامات تأمینی و تربیتی، پیش بینی کرده و حکم خود را شامل جرائم مستحق حد یا مجازاتهای تعزیری نکرده است.

در مورد جرائمی که قابل گذشت اند، اگر شاکی ازشکایت خود عدول نموده و گذشت کند و در نتیجه آن با نظر قاضی اجرای محکومیت متوقف شود، آثار محکومیت کیفری زایل شده و شخص می تواند از اعاده حیثیت برخوردار شود ( تبصره 3 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی) و در موردی اگر به رغم گذشت شاکی،‌دادگاه فقط درمیزان مجازات مرتکب جرم تخفیف داد همچنان که برخی از حقوق دانان نیز گفته اند ( حبیب زاده و بابایی، 1382: 22)- باید بر این باور بود که به استناد ملاک مقرر در تبصره 3 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی که توقف اجرای مجازات است. با اتمام مجازات، شخص فوراً به اعاده حیثیت نایل خواهد آمد.

عفو عمومی کلی نیز باعث القای محکومیت کیفری از سجل کیفری و محو آثار آن است و در نتیجه شخص به اعاده حیثیت نایل خوهد شد. نظریه اداره حقوقی نیز مقرر می دارد : « عفو عمومی  چون به تصویب قوه مقننه می رسد. رافع آثار جرم و محکومیت است» (نظریه شماره 8831/7) به نظر می رسد تبصره 5 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی نیز بر این امر اشعار می دارد، زیرا به موجب آن :« در مواردی که عفو مجازات آثار کیفری را نیز شامل می شود... آثار محکومیت رفع می گردد» و درنتیجه شخص به اعاده حیثیت نایل می شود. رأی وحدت رویه شماره 24/59 مورخ 16/12/1359 هیئت عمومی دیوان عالی کشور نیز مقرر داشته است : « آثار محکومیت کیفری که شامل مجازات های تبعی نیز می باشد (طبق ماده 55 قانون مجازات عمومی) با تصویب قانون عفو عمومی زایل می گردد» (مجموعه آراء وحدت رویه، قربانی، 1373 : 336) البته وفق ذیل ماده 55 قانون مجازات عمومی 1352، اگر عفو  عمومی جزئی بود، اثار کیفری باقی می ماند ولی به نظر می رسد در حال حاضر در صورت وقوع عفو عمومی جزئی، قواعد معمول مربوط به اعاده حیثیت اعمال می شود؛ یعنی اگر با عفو بخشی از مجازات محکومیت شخص بیش از سه سال باشد، شخص برای دو سال از حقوق اجتماعی محروم می ماند و پس از گذشت مدت مقرر
( دوسال) شخص به اعاده حیثیت نایل می آید.

عفو خصوصی، وفق بند یازدهم اصل 110 و ماده 24 قانون مجازات اسلامی، پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه با مقام رهبری است و اعطای آن متعاقب صدور حکم محکومیت قطعی کیفری است.

که می تواند تمام یا بخشی از مجازات را ساقط کند. دراین نوع از عفو، آثار تبعی محکومیت کیفری (مجازات تبعی) زایل نمی شود[2]. و فقط پس از سپری شدن مدت زمان پیش بینی شده در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی اززمان آزادی، شخص به اعاده حیثیت نایل میشود اداره حقوقی قوه قضائیه نیز مقرر می دارد :‌« ...سایر عفوها ( در مقابل عفو عام) فقط اجرای حکم را موقوف می کند اما آثار محکومیت به حال خود باقی است. بنابراین چنانچه محکومانی قبل از اتمام مجازات مشمول عفو از زندان آزاد شده اند، عفو آنان رافع آثار تبعی ناشی از ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی نخواهد شد و لذا به این دسته از محکومان تا انقضای مواعد مندرج در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی یاد شده و اعاده حیثیت نباید گواهی عدم سوء پیشینه داد» (نظریه شماره 8831/7).

در تبصره 2 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی، قانون گذار یک حکم استثنایی پیش بینی نموده است :«  چنان چه اجرای مجازات اعدام به جهتی از جهات متوقف شود، در این صورت آثار تبعی آن پس از انقضای هفت سال از تاریخ توقف اجرای حکم رفع می‌شود» مطابق این تبصره چنان چه مجازات اعدام به هر دلیل قانونی متوقف شود،‌اعم از آنکه مجازات دیگری مثل حبس تعزیری مورد حکم قرار گیرد یا نه، محکوم به مدت هفت سال از حقوق اجتماعی محروم می شود و پس از آن به اعاده حیثیت نایل می آید. اگرچه حکم مزبور مبهم است ولی به نظر می رسد مجازات اعدام مورد نظر، شامل حد قتل نیست و باید آن را به مجازات تعزیری اعدام ( که می تواند با فرمان عفو نیز اجرای آن متوقف شود) و یا مجازات قصاص نفس ( که با گذشت اولیای دم اجرای آن متوقف می شود) محصور کرد.

ب- انقضای مواعدی معین

اعاده حیثیت به محکوم منوط به سپری شدن مدت زمان معینی پس از اجرای محکومیت است. این مدت را که ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی پیش بینی کرده است. نسبت به محکومیت های مختلف متفاوت است. کوتاهترین زمان لازم برای اعاده حقوق اجتماعی سلب شده یک سال و طولانی ترین آن هفت سال است که نوع محکومیت زمان لازم را مشخص می کند. این موارد عبارتند از :

- در محکومیت های به هرگونه مجازات شلاق در جرائم مستحق حد همچون حد قذف، حد شرب خمر، حدزنا، حد مسامقه، حد تخفیف و حد قوادی انقضای یکسال بعد از اجرای حکم؛

- در محکومیت به مجازات حدی قطع عضو در حد محاربه و سرقت انقضای پنج سال پس از اجرای حکم؛

- در مورد محکومیت به مجازات اعدام که اجرای آن به هر دلیل قانونی متوقف شده است. انقضای هفت سال پس از اجرای حکم؛

- در محکومیت به مجازات حبس تعزیری بیش از سه سال در جرایم عمدی مثل محکومیت به مجازات پنج سال حبس در آدم ربایی،‌انقضای دو سال پس از اجرای حکم.

- در مورد آزادی مشروط، مدت مزبور به تصریح تبصره 5 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی از زمان آزادی محکوم محاسبه می شود. به عنوان مثال، شخصی که به علت ارتکاب جرم آدم ربایی به پنج سال حبس محکوم و پس از گذشت سی ماه از آزادی مشروط برخوردار شده است. اعاده حیثیت به وی پس از گذشت دو سال از زمان آزادی او محاسبه می شود و نه زمانی که محکومیت وی پایان می یابد.

- در عفو خصوصی به تصریح تبصره 4 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی آثار تبعی محکومیت های مقرر زایل نمی شود و اگر چه ماده مزبور صراحتی ندارد ولی با توجه به توقف اجرای مجازات پس از اعطای عفو، به نظر می رسد به استناد ملاک مقرر در تبصره 3 و 5 ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی، زمان لازم برای اعطای اعاده حیثیت به محکوم در هر مورد از زمان آزادی یا توقف اجرای حکم در مورد محکوم محاسبه می شود؛ اگر چه شایسته است قانون به این موارد تصریح کند.

ج - عدم ارتکاب جرم جدید

به اتکای فلسفه وضع قاعدة اعاده حیثیت، برخوردار کردن اشخاصی که مرتکب رفتارهای مجرمانه مهم و موهن شده اند از اعاده حیثیت به معنای صرفنظر کردن جامعه از گذشته شخص و اعمال مهربانی و اغماض در مورد محکوم به امید گام نهادن شخص در مسیر نیکی و پرهیز از بدی است که از نشانه های این امیدواری عد ارتکاب جرم جدید است. از این رو ماده 57 قانون مجازات عمومی سابق یکی از شرایط اعاده حیثیت را عدم ارتکاب جرم جدید از ناحیه محکوم مقرر کرده بود. اما ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی از توجه  به این شرط مهم غفلت کرده و این سوال را مطرح ساخته است که اگر شخصی به خاطر ارتکاب جرمی ( مانند جعل یا کلاهبرداری) محکوم و به مجازاتی ( مثلاً هف سال حبس) محکوم شده چنان چه پس ازآن و در مدت پیش بینی شده پس از اجرای حکم (‌مثلاً یکسال پس از اجرای حکم محکومیت) مرتکب جرم جدیدی شد که منتهی به محکومیت های پیش بینی شده در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی نبوده (مثلاً محکومیت به مجازات قطع عضو یا حبس تعزیری کمتر از سه سال) آیا می تواند به اعاده حیثیت نایل آید؟

در جواب به سوال بالا باید گفت : ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی در این مورد شرطی را مقرر نکرده است و بنابراین چنانچه محکومیت جدید جزء محکومیت های مقرر در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی باشد،‌مدت سپری شده محکومیت سابق منتفی شده و محکومیت جدید او مد نظر قرار می گیرد. بدیهی است چنان چه محکومیت جدید به خاطر ارتکاب جرامی نباشد که در بندهای سه گانه ماده مزبور پیش بین شده انقضای مدت های معین شده پس از اجرای حکم محکومیت قبلی، شخص را مستحق اعاده حیثیت می کند و لی شایسته است قانون گذار در اصلاح بعدی قانون مجازات اسلامی این موضوع را مد نظر قرار دهد.

4- آثار

با نیل شخص به اعاده حیثیت مقرر در ماده 62 قانون مجازات اسلامی آثاری به شرح زیر محقق می شود :

الف – محو محکومیت کیفری از سجل قضایی شخص : این اثر از ظاهر ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی که مقرر داشته است : [از] محکومیت قطعی کیفری رفع اثر میگردد. استنباط می شود بنابراین به هنگام صدور گواهی عدم سوء پیشینه کیفری نباید محکومیت کیفری قبلی شخص ذکر گردد. به عبارت دیگر شخصی که به اعاده حیثیت نایل می آید همچون یک فرد ناکرده بزه محسوب می شود.

ب- اعاده  حقوق اجتماعی سلب شده : ارتکاب پاره ای از جرایم چنان چه به محکومیت های مندرج در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی منتهی شود. شخص را از پاره ای حقوق اجتماعی که در ماده مزبور مقرر شده است. محروم می کند اما با اجرای حکم محکومیت و انقضای مواعد پیش بینی شده در قانون، حقوق اجتماعی سلب شده به شخص اعاده می شود و بنابراین وی اصولا باید بتواند به مشاغلی که اشتغال به آن از او سلب شده مشغول شود. مثلاً بتواند عضو هیأت امنای یک موسسه آموزشی شود یا به عنوان داور انتخاب شود یا آن که از عناوین افتخاری خود بهره مند گردد یا در موسسات دولتی استخدام شود.

با وجود این برخی از مقررات پراکنده مربوط به مشالغ ویژه ای چون وکالت یا سردفتری اسناد رسمی، در این مورد احکام ویژه ای را مقرر کرده اند که می تواند در پاره ای از موارد موجبات تضییع حقوق افراد را  فراهم کند و شایسته است قوانین مربوط به نحوی تنظیمن گردند که انسجام در سیاست جنایی را مشخص سازند، مثلاً به موجب ماده 10 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری به اشخاص زیر اجازه وکالت داده نمی شود.

محکومان به جنحه هایی که نافی با امنانت و عفت و شئون وکالت است به تشخیص هیأت مدیره کانون[3] (بند 6 ماده مزبور ) :

- کسانی که صرفاً به اتهام ارتکاب جنایت یا جنحه های مذکور در ماده تحت محاکمه هستند ( بند 7 از ماده ذکر شده ).

همین طور طبق بند 4 ماده 12 قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سردفتران و دفتریاران، وضعیت مشابهی برای تصدی سمت سردفتری و دفتر یاری اسناد رسمی پیش بینی شده است. در حالی که طبق ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی، تنها محکومیت قطعی به پاره ای از جرایم موجب محرومیت از برخی حقوق اجتماعی است نه همه محکومیت ها و نه صرفاً اتهام.

موضوع دیگری که قابل طرح است این که فقط محکومیت های مندرج در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی شخصی را از حقوق اجتماعی محروم می کند و پس از اجرای حکم و انقضای مدت تعیین شده، شخص به اعاده حیثیت نایل می شود بنابراین به نظر می رسد در مورد سایر محکومیت ها،‌همین که شخص مجازات و محکومیت را تحمل کرد. اصولاً فوراً به اعاده حیثیت نایل می آید با وجود این ماده 174 ق. آ. د. ک ابهام را در این مورد دامن زده است، زیرا ماده 174 اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر داشته است :‌« اجرای آن (حکم) موقوف می گردد و در هر حال آثار تبعی حکم به قوت خود باقی خواهد بود»


[1] - ماده 174 : در موارد مذکور در ماده قبل (173) هرگاه حکم صادر گردید ولی اجرا نشده باشد پس از انقضای مواد مقرر در همان ماده از تاریخ قطعیت حکم اجرای آن موقوف می گردد و در هر حال آثار تبعی حکم به قوت خود باقی خواهد بود.

[2] - طبق نظریة اداره حقوقی قوه قضائیه : «عفوی که از طرف مقام رهبری داده می شود. عفو خصوصی است و تأثیر در مجازات های تبعی و تکمیلی ندارد» (نظریه شماره 4721/7).

[3] - ممکن است گفته شود این موارد عموماً بر مصادیقی قابل انطباق است که شخص به اعاده حیثیت نایل نیامده است.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.