دستگاه عدالت جزائی در سراسر جهان دچار بحران و نیازمند اصلاح و دگرگونی
است. بالغ بر 8 میلیون زندانی در سراسر جهان وجود دارد. مدت زمان انتظار برای
محاکمه طولانی است. و برخی مواقع این انتظار طولانی تر و بیشتر از حداکثر مجازاتی
است؛ که امکان دارد؛ بنا به حکم دادگاه به فرد تحمیل شود. خیلی از افراد زندانی از
کمترین مساعدتهای حقوقی بیبهرهاند. به علاوه زندان منافع ناچیزی برای جامعه در
بر دارد. و زندگی خانوادگی زندانیان را متلاشی میکند. و در عین حال سودی به حال
متضرر و زیان دیده از جرم ندارد.
زندانها در سراسر دنیا موسساتی هستند؛ که از جامعه مجزایند و به راحتی به
فراموشی سپرده میشوند. در واقع اگر بگوییم که شرایط زنانها اغلب غیرانسانی و از
حداقل استانداردهای مورد پذیرش سازمان ملل متحد که اکثر دولتها آنرا قبول کردهاند؛
بیبهرهاند؛ حرفی بیهوده گفته نشده است.
هدف از محکوم کردن متهم به مجازات زندان، نه اعمال رنج و عذاب بروی، بلکه
تضمین آرامش و امنیت جامعه است. ولی در عمل ما شاهد گرفتاریهای زندانی هستیم. در
حالی که زندان باید فقط در سلب آزادی از محکوم خلاصه شود.
زندان منجر به قطع رابطة زندانی با زندگی عادی، خانواده ، کار و دوستانش
میشود. این مجازات علاوه بر محکوم، بر خویشان و نزدیکان و بویژه همسر و فرزندان
او نیز تحمیل میشود. و صد البته سرانجام منجر به فروپاشی کانون خانواده خواهد شد.
نقض حقوق بشر در زندان بسیار مشاهده میشود. تورم در جمعیت زندانیان یا
اشباع زندانها، سوء تغذیه، نبود مراقبتهای پزشکی، شیوع بیماریهای واگیر و عفونی،
تجاوزهای جنسی، فساد رفتاری، شیوع بیماریهای ویروسی و مرگبار همچون ایدز، از جمله
آثار این نقض حقوق انسانی است.
فقدان پرسنل آموزش دیده، مجرب و متخصص و نبود منابع مالی کافی در زندانها
و نیز عدم هماهنگی در دستگاه عدالت جزائی، منجر به اطالة دادرسی و تاخیر در رسیدگی
های کیفری و اجرای عدالت میشود.
تعداد و شمار زندانیان با توسل به مجازات سالب آزادی به طور چشمگیری در
همة جرائم به خصوص جرائم مربوط به مواد مخدر افزایش یافته است. بسیاری از کسانی که
بخاطر مواد مخدر دستگیر شدهاند؛ حتی در زندان به استفاده غیر قانونی از مواد مخدر
ادامه میدهند. و این نیز خود راهی برای انتقال ویروس ایدز و دیگر بیماریهای خونی
است؛ که به علت استفاده از سرنگ مشترک حادث میشود. افزون بر این، گروهای آسیبپذیر
و بسیار حساس، همچون زنان، نوجوانان و زندانیان مریض و ناتوان و اقلیتهای مذهبی و
قومی، از کمترین توجه مورد نیاز خود محرومند.
زندان برای افراد جوان و نوجوان ویرانگرست. و آثار زیانبار فروانی برای
آنها در پی دارد. هر چند در عصر کنونی، زندان، مکان و وسیلة پازپروری اجتماعی
محکوم، محسوب نمیشود؛ اما حقیقت این است که این اعتقاد فاقد مویدات بیرونی است.
زندان که باید ابزار اصلی واکنش در مقابل بزهکاری باشد؛ از همان آغاز به یک مدرسه
تکرار جرم تبدیل میشود. به عبارت دیگر، مرتکبان خلافهای ساده و کوچک وقتی وارد
زندان میشوند و با مجرمین حرفهای معاشرت میکنند؛ روشهای پیچیده و پیشرفته
ارتکاب جرم را آموزش دیده و به محض آزادی، دوباره مرتکب جرم میشوند.
جرم زا بودن محیط زندان ، بویژه برای بزهکاران بدون سابقه، یکی از دلایل
اساسی، برای جایگزین کردن مجازاتهای دیگر است. فردی که برای نخستین بار آنهم برای
تخلفی کوچک راهی زندان میشود، پس از چندی به یک مجرم حرفهای تبدیل شود. مشابة
این وضعیت برای زندانیان موقت نیز، که معلوم نیست؛ چه مدتی را در زندان بسر خواهند
برد؛ وجود دارد. توجه به این موضوع که ممکن است ؛ فرد زندانی شده ، سرپرستی
خانواده ای را برعهده داشته باشد؛ و در نبود او زمینههای جرم، در خانواده وی پیدا
شود اهمیت موضوع را دوچندان میکند. و اصل فردی بودن مجازات را زیر سئوال میبرد.
از دست رفتن موقعیتهای اجتماعی بویژه موقعیت شغلی برای زندانیانی که تازه
از بند رهایی یافتهاند ؛ از دیگر عواملی است که انتخاب جایگزین های مناسب برای
مجازات حبس را ضروری میسازند.
هزینههای سنگین نگهداری زندانیان و خارج شدن آنان از چرخة اقتصادی کشور،
مشکلات مالی و اقتصادی فراوانی برای دولت فراهم میآورد. شیوههای جایگزین میتوانند،
از نظر مالی نتایجی برابر یا حتی کم هزینه تر از زندان بدست دهند.
« یکی از هدفهای
مجازات زندان، پیشگیری اختصاصی ( اصلاح مجرم ) است. ولی زندانها در این زمینه
چندان کارساز نبودهاند. براساس تحقیقات انجام گرفته، بیش از نیمی از محکومان به
حبس، پس از خروج از زندان دوباره مرتکب جرم شدند. شلوغی زندانها، بروز بیماریهای
روانی در زندانی، توسعة بیماریهای واگیردار، جرایم جنسی و معتاد شدن احتمالی در
زندان، از دیگر عواملی است؛ که جایگزین های مجازات حبس را ضروری میسازند»1.
کانال تلگرامی حقوقی
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی