مجوسیان چه کسانی هستند؟

مجوسیان چه کسانی هستند؟

در مورد شخصیتها و چهرههای تاریخی کمتر کسی را میتوان یافت که مانند زرتشت چهرة معمائی و مبهمی داشته باشد. شخصیت حقیقی او آن قدر تاریک و مبهم است که برخی از پژوهشگران او را اختلافیترین چهرة تاریخ میدانند چرا که هم در تاریخ تولد و هم در محل تولد او، اختلافات های فراوانی به چشم میخورد که اصلاً قابل جمع نیستند و هم در شخصیت واقعی او مباحث و داستانها و اقوال متفاوت و متضادی وجود دارد به همین جهت گروهی از محققان و نویسندگان در تاریخی بودن شخصیت وی، شک و تردید دارند و شخصیت او را نیز مانند جمعی از بزرگان و قهرمانان ادوار باستانی، افسانهای دانستهاند، ولی غالب محققان و دانشمندان معتقدند که زرتشت وجود تاریخی داشته و مولود افسانه و یا زائیدة فرهنگ ساسانی نیست.

در مورد تاریخ پیدایش زرتشت اختلاف آراء و روایات تاریخی به قدری شدید است که اصلاً نمیشود بین آنها جمع کرد این اقوال از 600 سال قبل از میلاد مسیح تا 6000 سال پیش از میلاد، دور میزند. امّا بر اساس نظریة مشهور، وی در سال 660 قبل از میلاد به دنیا آمد و در 630 قبل از میلاد (در سن 30 سالگی) به پیامبری مبعوث شد. وی در سال 583 ق. م در سن 77 سالگی در آتشکدهای در بلخ (افغانستان)، توسط لشکر قومی مهاجم به شهادت رسید.

امّا در مورد شخصیت حقوقی زرتشت از باب نمونه به این اقوال، اشاره میشود:

اغلب مورخان اسلامی مانند: طبری، بلعمی، ابن اثیر و میرخواند زرتشت را پیامبر ندانسته، بلکه او را شاگرد ارمیای نبی یا عزیر نبی، دانستهاند.

برخی از مورخان اسلامی مانند مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، بیرونی و مؤلف تبصرة العوام بر این اعتقادند که زرتشت پیغمبر مجوس بوده است.

بعضی از نویسندگان فرهنگ فارسی، زرتشت را همان ابراهیم خلیل دانستهاند.

یکی از محققین معاصر بعد از ذکر اقوال مختلف و آراء متضاد میگوید: علت این همه تضاد و تناقض در تاریخ زرتشت این است که وی تاریخ درستی ندارد و ردپای این شخصیت ایرانی در تاریخ گم شده است و در هیچ یک از روایات اسلامی و قرآن مجید و همچنین در کتاب مقدسی چون انجیل و تورات ذکری از شخص زرتشت و کتاب اوستا به میان نیامده است، بلکه هر جا که خواستهاند از دیانت کهن ایرانی نامی به میان آورند، تنها به لفظ مجوس اکتفا کردهاند.

به هر حال در قرآن مجید هیچ جا سخنی از زرتشت و پیامبری او و یا کتاب اوستا که منسوب به اوست نیامده است. لکن تنها یک بار لفظ «مجوس» در قرآن آمده است و واژة المجوس در زبان عربی به زرتشتیان اطلاق میشود.

آیة هفدهم سورة حج آنها را در کنار پیروان ادیان دیگر قرار داده و میفرماید:

«ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئین والنصاری و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامة» آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان که شرک ورزیدهاند، خداوند روز قیامت میان آنان حکم میکند.

در این آیه مردم به سه فرقه تقسیم شدهاند:

1. مؤمنان (مسلمانان)

2. اهل کتاب؛ که عبارتند از: یهود، نصاری (مسیحیان)، صابئان1و مجوس

  3. مشرکان

  این سه فرقه با ذکر اسم موصول «الذین» از هم جدا شدهاند؛ ولی چهار گروه اهل کتاب، با حروف وصل «و» به هم پیوستهاند. بنابراین «مجوس» از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود، نصاری و صابئان قرار گرفته است.

  البتّه آیة دیگری2 هم در قرآن هست که هر چند، به صورت صریح در آن از مجوس نام برده نشده است، ولی طبق شأن نزولی که نقل گردیده، آیه دربارة مجوس میباشد.

  در حدیثی به این شأن نزول آیه اشاره میشود؛ از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از «مجوس» سؤال گردید که آیا پیامبری داشتهاند یا نه؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: آیا به تو نرسیده نامهای که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مردم مکه نوشتند و آنان را به اسلام دعوت کرده بود و اگر اسلام نپذیرفتند، آمادة جنگ شوند و مردم مکه در پاسخ نوشتند از ما هم جزیه بگیر و ما را به حال خود بگذار تا همچنان بتها را بپرستیم. پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ آنها نوشت من غیر از اهل کتاب از کس دیگری جزیه نمیگیرم. در جواب دوباره نوشتند آیا تو گمان میکنی جزیه را فقط از اهل کتاب دریافت میداری، در صورتی که از مجوسیان «هجر» نیز جزیه گرفتهای؟

  پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پاسخ داد: مجوسیان پیغمبری داشتند که او را کشتند و کتابی نیز داشتند که آن را سوزاندند. پیغمبر آنان کتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود.

  در روایت دیگر آمده: «اشعث بن قیس کندی، از امام علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد: چرا با «مجوس» مانند اهل کتاب معامله میکنید و از آنها جزیه میگیری و حال آن که نه برای آنها کتابی نازل شده و نه پیغمبری برای آنها مبعوث شده است؟ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: ‌آنها کتابی داشتهاند، خداوند پیامبری در میان آنها مبعوث فرمود و...»

1- صائبان در قرآن مجید در سه مورد ذکر شد. مرحوم علامه در المیزان ج 14، ص 394 میگوید: آنها قومی هستند بین یهود و مجوس و کتابی دارند که آن را به یحیی بن زکریان نسبت میدهند                          2- سوره مائده، آیه 105

3- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، چاپ آل البیت، ج 11، ص 96، ج 15، ص 126.

  برخی از مفسران شیعه هم قائلند که مجوسیان اهل کتاب هستند، مرحوم علامه طباطبائی در المیزان تصریح دارند که مجوسیان دارای کتاب بودهاند.  لکن در جای دیگر احتیاط میکند و میفرماید: روایات هر چند مجوس را اهل کتاب خوانده که لازمهاش آن است که این ملت نیز برای خود کتابی داشته باشد... لکن قرآن هیچ متعرض وضع مجوس نشده و کتابی برای آنها نام نبرده و کتاب اوستا که فعلاً در دست مجوسیان است، نامش در قرآن نیامده... و کلمه اهل کتاب هر جا در قرآن ذکر شده مراد از آن یهود و نصاری است که خود قرآن برای آنان کتابی نام برده که خدای تعالی برای ایشان نازل کرده است.

    جمعی از بزرگان و فقها از روی مدارک معتبر «مجوس» را اهل کتاب دانستهاند.

  شیخ طوسی در کتاب خلاف مینویسد: «المجوس کان لهم کتاب ثم رفع عنهم... دلیلنا اجماع الفرقه و أخبارهم.»1

  بنابر آنچه گذشت جای شک و تردید باقی نمیماند که مجوس از نظر فقها و صاحب نظران یا به طور مسلم اهل کتابند یا لااقل محتملاً اهل کتاب بودهاند. امّا اینکه آیا پیامبر مجوس همان زرتشت است یا خیر؟ در این مسئله اختلاف است آنچه معروف و مشهور است آن است که اکثر محققین و مورخین بر این عقیدهاند که زرتشت همان پیامبر مجوس است و هر جا سخن از قوم مجوس گفته اند زرتشت را قرین آن کردهاند و ادعا نموده اند که بنیانگذار این دین و پیغمبر این آئین، زرتشت بوده است، از جملة نویسنده‌ها و مورخین که کوشیده‌اند آیین زرتشت را با مجوس تطبیق بدهند. مسعودی صاحب مروج الذهب و دینوری صاحب اخبار الطوال و از نویسنده‌های غربی رابینس مؤلف تاریخ باستان و جان بی‌ناس مؤلف تاریخ جامع ادیان، می‌باشند. لکن برخی دیگر از محققین به این نظریه به دیدة شک نگریسته و حتی منکر این شدهاند که پیامبر مجوسیان «زرتشت» بوده است و گفته اند:

 اولاً: زردشتیان فرقهای کوچک از مجوسیان بوده است، مجوسیها به چهار فرقه تقسیم می شدند:

1. کیومرثیه

2. زروانیه

3. مسخیه

4. زردشتیه

  پس زردشت بنیانگذار آئین مجوس و پیامبر همة مجوسیان نبوده است و این که اکنون مجوسیان را زرتشتی می‌نامند به اعتبار نامگذاری کل به اسم جزء است.

  ثانیاً: بر فرض وجود چنین شخصیت تاریخی، او به عنوان یک مصلح و اصلاحگری در دین قوم خود که یک سری آئین و مراسم و عقائدی را وارد کرده است، میباشد.

 

1- طوسی، خلاف، ج 9، ص 199 کتاب الجزیه.

  زندیقی از امام ـ علیه السّلام ـ سؤال میکند که آیا برای مجوسیان از طرف خداوند پیامبری مبعوث شده است یا نه؟ امام فرمود: «هیچ امتی نیست، مگر اینکه از طرف خداوند منذری برای آنها مبعوث شده است و بر قوم مجوس هم از طرف خداوند پیغمبری با کتاب آسمانی فرستاده شده است، منتهی مجوسیان او را تکذیب کردند و کتابش را انکار نمودند. سپس زندیق پرسید: پیغمبر آنها کیست؟ بعضیها گمان کردهاند «خالد بن سنان» است. حضرت فرمود: خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده و این سخنی است که مردم بیاطلاع میگویند.

آن مرد گفت: آیا پیامبر مجوس زردشت است؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: زردشت در میان مجوس سر و صدایی به راه انداخت و ادعای پیغمبری کرد، عدّهای دعوتش را پذیرفتند و عدّهای دیگر او را تکذیب کردند و از شهر بیرون نمودند و در بیابان طعمه درندگان شد.1

در این روایت امام ـ علیه السّلام ـ مجوس را اهل کتاب و دارای پیغمبر معرفی کرده ولی زرتشت را پیغمبر مجوس ندانسته است و از تعبیر (سر و صدائی راه انداخت) بر می‌آید که پیغمبری زرتشت ادعائی بوده و واقعیت نداشته است و مجوسی‌ها پیامبر دیگری داشته‌اند.

پس اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید که مجوس غیر از زردشت است. البته ناگفته پیدا است در تطبیق زردشت با مجوس موبدان بیش از همه کوشش داشتند تا بدین وسیله آئین زردشت از نظر اسلام به رسمیت شناخته شود.

این کوشش در اثر شکی بود که در میان مسلمانان نسبت به زردشت و آئین زردشتی داشتند مسلمانان از خود سؤال می‌کردند که در قرآن کریم علاوه بر پیغمبران اولی العزم، نام عده‌ای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقلی نازل شده است و علاوه بر پیغمبران به نام بعضی از بزرگان نیز سوره‌ای در قرآن دیده می‌شود. این مطالب باعث شد که درباره زرتشت بیشتر شک شود که اگر او واقعاً پیغمبر و حتی به ادعای زرتشتیان پیامبر اولی العزم و صاحب شریعت بوده پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟

بدین خاطر موبدان زرتشت کوشش داشتند تا مجوس را که در کتاب قرآن جزء اهل کتاب شناخته شده با زرتشت منطبق کنند.

حقیقت این است که مجوس غیر از زرتشت است و این انطباق اشتباه است. درست است که مسلمانان به هنگام فتح ایران با زرتشتیان معاملة اهل کتاب کردند ولی این معامله از روی تسامح اسلامی بود که لفظ اهل کتاب را تعمیم دادند و با تمام ایرانیان معاملة اهل کتاب کردند و حتی بعدها بت پرستان اروپا و هند و تبت نیز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلام با پرداخت جزیه در صلح و آزادی بسر برند.

 

1- احتجاج طبرسی، چاپ نجف، ج 2، ص 91 و 92.

می‌توان گفت دین قدیم طوایف آریا همان آیین مجوس بوده است و بعید نیست این آیین در اصل و ریشه یک دین توحیدی و آسمانی بوده؛ در ادوار بعد همچنان که مسیحیت منحرف شد و به تثلیث گراییده آیین مجوس نیز به ثنویت گرایید و تعالیم آن با خرافات و موهومات زیادی آمیخته گردید و زرتشت را اگر به عنوان یک حقیقت تاریخی بپذیریم در دوران بعد پیدا شده و در آیین مجوس اصلاحاتی به عمل آورده است. زردشت خود در گاتها گفته است که: قصد او این بوده است که صفای قدیمی مذهب را برگرداند به این معنی زردشت خود مؤسس دین نبوده، بلکه از نوباز همان تعالیم مجوس را مطرح ساخته است، به قول مؤلف تاریخ ادیان، زردشت عقاید قدیمی و معتقدات زمان خود را در هم آمیخت و صورت نوین و ارزش خاصی بدان بخشید.

چنان که مؤلف تاج العروس به این مطلب توجه کرده و می‌نویسد: مجوس بروزن صبور مردی با گوش‌های کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فراخواند، به طوری که بعضی‌ها گمان کرده‌اند آن «زرتشت» فارسی نیست؛ زیرا زرتشت بعد از ابراهیم بوده، در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است. کلمة مجوس معرب منج گوش است.

بدین ترتیب آنچه حاصل شد این بود که زرتشت با مجوس منطبق نیست و مجوسی‌ها پیامبری غیر از زرتشت داشتند، گذشته از این که تاریخ، زرتشت را پیغمبر نمی‌شناسد، کسی هم که با لحن و سیره و هدف پیامبران مسلم تاریخ، آشنا است، هرگز نمی‌تواند او را پیغمبری مانند آنها بداند.1

کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.