امین در صورت تعدی و تفریط مسئول است.

1 _ تعدی : ماده 265 یکی از موارد تعدی را تقلب امین و فروش مال مورد امانت تلقی نموده مقرر میدارد اگر به شبانی گاو و گوسفندانی برای تعلیف سپرده شود و وی مرتکب تقلب شده و از احشام مزبور تعدادی را بفروشد او را قضات احضار و از نامبرده ده برابر آنچه راکه دزدیده یا فروخته اخذ و به صاحبان آنها میدهند. همچنین است مورد پیش بینی شده در ماده 112 که به موجب آن هرگاه شخصی طلا و نقره و یا هر شیء دیگری را در سفر به دیگری بسپارد که به شخص معین بدهد و امین از تحویل شیء در موعد معین خودداری و آنرا تصاحب نماید چنین امینی به پرداخت پنج برابر قیمت شیء مذکور بنفع صاحب مال محکوم خواهد گردید.

از مطالعه مواد فوق و سایر مواد به این نتیجه میرسیم که قانونگذار بین موارد مسئولیت امین بر حسب اینکه دچار تعدی و یا تفریط شده باشد قائل به تفکیک گردیده است. در صورت تعدی (اعم از خودداری از استرداد, یافروش) مسئولیت امین بیشتر از مورد تفریط ( غفلت و مسامحه) بوده و بر حسب مورد ممکن است به ترتیب به استرداد دو برابر ( ماده 124) , پنج برابر ( ماده 112) و یا 10 برابر ( ماده 265) ارزش مال مورد امانت محکوم گردد؛ و حال آنکه در صورت تفریط معمولاص مقنن استرداد عوض و یا قیمت مال از دست رفته را کافی برای جبران خسارت میداند. علاوه بر دو گانگی مسئولیت امین که به آن اشاره کردیم حمورابی از یک جهت مهم دیگر نیز در همین زمینه با قوانین فعلی اختلاف دارد. توضیح انکه در مواردی که ناکنون بررسی نمودیم مال مورد امانت غالباً در خارج از منزل ( احشام برای تعلیف طلا و نقره و یا شیء در سفر) به امین سپرده می شده اند. حال هرگاه مال مورد امانت اعم از طلا یا نقره و غیره در خانه امین به او سپرده شوند و آن مال بسرقت رود امین باید غرامت آن مال را به صاحبش داده و سپس به بیان ماده 125 خودش دزد را پیدا کرده و مال را از او پس بگیرد. بدیهی است توسعه مسئولیت امین تا این حدااحتمالاً به منظور جلوگیری از ادعا های نادرستی است که ممکن بوده امین به منظور , توجیه عدم امکان استرداد شیء مورد امانت به آن توسل جوید. علیهذا, مسئولیت امین بر حسب زمان,بکان و نوع مالی که به امانت گذاشته میشده, تعدی و یا تفریط امین , در قانون حمورابی متفاوت است.

2 _ تفریط : امین باید در حفظ مال مورد امانت کمال دقت را بعمل اورد بدیهی است هرگاه بر اثر قوه قاهره خسارتی علیرغم مواظبت امین به مال مورد امانت وارد شود مسئولیتی متوجه او نخواهد شد از آنجمله است مثلاً هرگاه بر اثر حوادث آسمانی خساراتی بر گله وارد شود, معهذا در صورت غفلت و عدم انجام مواظبت های لازم مسئولیت امین بر انگیخته شده و مثلاً , همانطوریکه فوقا نیز بآن اشاره شد, هرگاه احشام به امانت و برای تعلیف به شبان سپرده شده باشند به استناد ماده 276 وی باید (غرامت و عوض احشام از دست رفته را به صاحب آنها بدهد).

3 _ هتک حرمت منازل. تجاوز به منزل مسکونی غیر جرم و مجازات مندرج در ماده 21 بشرح زیر یکی از شدیدترین کیفر های پیش بینی دشه در قوانین حمورابی است اگر کسی دیوار منزل دیگری را سوراخ کند و وارد منزل غیر شود عامل را باید در جلو همان دیوار کشته و در همان سوراخ مدفون سازند. بطوریکه ملاحظه میگردد شرط تحقق جرم مزبور شکستن حرز و ورود از طریق ایجاد روزنه در دیوار منزل غیر است.

4 _ کم فروشی. کم فروشی و گران فروشی هر دو جرم و فاعل به مجازات غرق در رودخانه محکوم میشده است ماده 108 در مورد مجازات شراب فروشی که اقادام به گران یا کم فروشی کند مقرر میدارد: هرگاه زن شراب فروشی در بهای شراب گندم قبول نکرده و مطالعه پول نقد نموده ولی بیشتر از قیمت شراب پول دریافت کرده و یا سنگ کمتر برای توزین شراب بکار بدن, آنان (قضات) , اورا برای رسیدگی احضار کرده و وی را در آب غرق مینمایند.

5 _ تحریک به فراز و اختفاء بردگان. تحریک به فراز برده مشروط به آنکه تحریک مزبور موثر واقع شده و برده از شهر خارج شود جرم و فاعل به مجازات اعدام محکوم میگردد . ماده 15 قانون حمورابی مقرر میدارد: اگر کسی غلام یا کنیزی متعلق به پادشاه , با متعلق به شخص آزادی را تحریک به فرار کند به نحوی که انان از شهر خارج شده و فرار اختیار کنند او را باید کشت. در درون شهر نیز شخصی که برده فراری به خانه او پناه برده مکلف است نسبت به تحویل وی به حاکم اقدامات لازم را بعمل اورد؛ در غیر اینصورت و هرگاه برده را تحویل حاکم نداده و یا برده فراری در منزل آن شخص یافت شود قضات مکلفند بدستور ماده 19 , حکم به اعدام چنین صاحب خانه ای صادر نمایند. از مقایسه دو ماده 15 و 19 به این نتیجه میرسیم که صرف پناه دادن و یا عدم تحویل برده جرم بوده و حتی اگر برده دراین فاصله منزل را ترک کرده باشد باز مجازات مذکوره درباره صاحب خانه بعلت عدم اقدام به موقع قابل اعمال است. برای تشویق صاحبان خانه به تحویل برده فرراری ماده 17 صاحب برده را مکلف به پرداخت جایزه به صاحب خانه ایکه به موقع نسبت به تحویل برده اقدام کرده باشد, نموده است: اگر کسی غلام و کیز فراری را در ملک خود دستگیر کرده و تحویل صاحبش بدهد صاحب برده بایستی دو (شاکل) نقره به او بپردازد.

ب _ جرائم علیه اشخاص

1 _ جرائم علیه تمامیت جسمانی افراد (قتل و صدمات بدنی). در بحث مربوط به انواع مجازاتها در قانون حمورابی و ضمن اداء توضیحات پیرامون شرایط اعمال قصاص و پرداخت دیه, در خصوص جرایم علیه تمامیت جسمانی افراد تحلیل کافی بعمل آمد برای جلوگیری از تکرار خوانندگان را به مبحث مذکور احاله میدهیم(1).

2 _ جرم نسبت به اطفال. سن کبر در مود موجود در قانون حمورابی مشخص نگردیده وقانونگذار به مناسب از طفل یا (طفل صغیر) سخن به میان اورده و کلاً هم خود را مصروف این مهم کرده که نسبت به حیات طفل نهایت مراقبت را معمول و تجاوز به انرا با مجازاتهای شدید کیفر دهد: اگر دایه ایکه طفلی برای شیردادن به او سپرده شده در نگهداری او کوتاهی کند و بر اثر تقصیرش طفل شرخوار فوت شود و دایه مذکور بدون رضایت ابوین طفل دیگری را جایگزین او کند به مجازات بریدن پستان محکوم میگردد ( ماده 194) . ماده 14 ابتکار مهمی بکار برده و بچه دزدی را جرمی مستقل تلقی نموده و مجازات اعدام برای کسی که فرزند صغیر دیگری را بر باید منظور کرده است.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

خیانت در امانت, در قانون حمورابی

خیانت در امانت, در قانون حمورابی, همانند بسیاری از قوانین دیگر روزگاران گذشته فقط سرقت قابل مجازات بوده و خیانت در امانت جرم تلقی نمیگردیده وامین در صورت تعدی و تفریط ناگزیر به استرداد مال مورد امانت و یا مقداری بیش از آن بوده است خیانت در امانت همانند کلاهبرداری بعدها از سرقت منفک و بعنوان جرمی مستقل مورد توجه مقننین در قرون اخیر قرار گرفته است . شرایط صحت عقد امانت و در نتیجه تحقق خیانت در امانت طبق قانون حمورابی بر حسب اینکه مال مورد امانت طلا یا نقره و یا شیء دیگری باشد متفاوت است. طلا و نقره نه تنها باید در حضور شهودبه امین سپرده شود بلکه باید طبق مندرجات ماده 122 نوشته ای هم در این باب تنظیم گردد. در این صورت هرگاه امین از استرداد مال مورد امانت استنکاف ورزد قضات وی را به دادرسی احضار و به دو برابر انچه که دریافت کرده طبق ماده 124 محکوم مینمایند. در خصوص سایر اشیاء که به امانت گذاشته شود با توجه به عبارت ماده 123 به این شرح اما اگر بدون حضور شهود چیزی به امانت گذاشته و نوشته ای هم نگرفته و گیرنده منکر شد صاحب ان نیازی به اخذ شاهد و سند هر دو نداشته یکی از این دو دلیل کافی بر صحت وقوع عقد تلقی میگردیده است


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

سرقت در قانون حمورابی

از سرقت تعریفی نشده, امریکه انتظار آنرا هم نمی توان داشت. مفهومی که از سرقت در قوانین رومی و و شریعت اسلام و حقوق امروزی وجود دارد در آن زمان ملحوظ نبوده و از جرائمی بعنوان سرقت نام برده شده که امروزه موجبات شگفتی مارا فراهم میسازد . بعنوان مثال در کنار سرقت طلا و نقره و یا وسائل, تولید از قبیل گاو و بذر و یا محصول که جرم و قابل مجازات تشخیص گردیده, عدم رعایت برخی تشریفات خاص از قبیل عدم تنظیم سند یا اخذ شاهد در حین انجام معامله, با توجه به تشریفاتی بودن معاملات در آن زمان , سبب اعمال مجازات به معاملی که از او به سارق تعبیر شده میگردد مواد مربوط به چنین توصیفی ذیلاً میشود:

ماده 7 اگر کسی اموال نقره ای یا طلائی , کنیز یا غلام یا گاو یا گوسفند یا هر چیز متعلقع به غیر را از فرزند یا برده وی بدون حضور شاهد یا بدون تنظیم لوحه (سند ) خریداری کرده یا برهن یا وثیقه قبول کند چنین کسی را بنام یک دزد باید کشت ماده 10 نیز بنوبه خود مقرر میدارد: اگر مدعی خرید نتواند بفروشنده شهودی را که معامله در حضور آنان انجام شده است معرفی نماید و صاحب مال شهودی که مالیکت وی را تایئد کنند نیز قضات حاضر کند و ادعای وی ثابت شود, خریدار را باید بنام دزد اعلام کرد و صاحب مال هم مال خود را تصاحب می کند.

از مطالعه مجموع مواد مربوط به سرقت به این نتیجه میرسیم که صیانت اموال در قانون حمورابی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و سارق نه تنها در دو مورد فوق الذکر بلکه در موارد دیگری از قبیل سرقت در منزلی که در آن حریق رخ داده ( ماده 25 ), سرقت از منطل شاه یا معبد و یا اقدام به راه زنی مستوجب مجازات اعدام بوده است.

تشریع قطع ید سارق: از بررسی مواد موجود قانون حمورابی مشاهده میگردد که مجازات قطع ید در بیش از دو مورد قوانین حورابی پیش بینی نشده است. مورد اول که ارتباطی به بحث ماندارد ناظر به قطع انگشتان خالکوبی است که بدون اجازه مالک خال یا علامتی را بریدن برده ای بنحوی که مانع از فروش او شود خالکوبی نماید ( ماده 222). مورد دوم, سرقت بذر یا محصول از طرف عامل در عقد مزارعه میباشد. ماده 253 مقرر میدارد: اگر کسی ملک مزروعی خود را با قرارداد به دیگری داده و بذر گاو و هم به زارع بدهد و او از بذر یا محصول بدست آمده بدزدد و مال مسروقه هم از ید او گرفته شود آنان (قضات) انگشتان دست او را میبرند. بطوریکه ملاحظه میگردد علاوه بر سایر ظرایط باید مال مسروقه از ید زراع گرفته شود و بعبارت دیگر ماده مذکور ناظر به جرم سرقت مشهود است. لازم بیادآوری است که سرقت وسائل کشاورزی در غیر از صورت فوق که در حقیقت باید آنرا از مصادیق خیانت در امانت و نه سرقت دانست, مجازات کمتری داشته و سبب پرداخت دیه و نه قطع ید میگردد. از آنجمله می توان بماده 260 اشاره نمود که به موجب آن اگر شخصی وسائل آبیاری یا گاو اهنی را بدزدد باید سه (شاکل ) نقره ب صاحب آن بدهد.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

تساوی افراد در مقابل مجازاتها

اصل مذکور یکی از مهمترین اصول حقوق کیفری است که لزوم رعایت ان چه بطور مستقیم و چه بطور غیر مستقیم گاهی در قوانین اساسی و زمانی در مقررات کیفری کشورهای مختلف تضمین گردیده است (1).

در گذشته , اصل مذکور همیشته رعایت نمیگردیده, بطوریکه یکی از افتخارات قانون جزای ناپلئون 1804 سلب امتیازات طبقاتی از لحاظ کیفری و اعمال مجازات یکسان بمجرمین بوده است . توضیح آنکه قبل از انقلاب کبی فرانسه در این کشور نجبار ا گردن میزدند و عوام الناس را در صورت ارتکاب جرم بدار می آویختند و نیز طبق بند 12 از فصل 22 قانون سالیک (2) در صورتیکه سرف مرتکب سرقت میشد علاوه بر استرداد مال و جبران خسارات به 120 ضربه شلاق نیز محکوم میگردید و حال آنکه چنین مجازاتی در مورد سایرین قابل اعمال نبود. پس از ذکر این مقدمه اکنون این سئوال مطرح میگردد که آیا میتوان در قانون حمورابی از اصل تساوی کیفری سخن گفت و یا برعکس باید نکته بر اصل عدم تساوی افراد در مقابل مجازات نمود؟

از توضیحات زیر معلوم خواهد شد که اصل عدم تساوی در مقابل کبفر در قانون حمورابی نه تنها بین بردگان و سایرین بلکه بین دو طبقه عملو و مسکینو نیز وجود داشته است.

1 _ بردگان و عدم تساوی مجازاتهاک ارتکاب جرم در قانون حمورابی نسبت به برده از سوی یک فرد آزاد مستوجب مجازات خفیف تر است و برعکس در مواردیکه برده نسبت به دیگران مرتکب جرمی شود مجازات شدیدتری درباره او اعمال میگردد: طبق مواد 209 تا 214 هرگاه بر ار ایراد ضرب, حمل زن آزادی سقط شود ضارب باید ده شاکل نقره بعنوان جریمه بپردازد . هرگاه بر اثر ایراد ضرب زن حامل فوت شود مجازات پیش بینی شده برای قاتل اعدام است. حال هرگاه زنی که بر اثر ضرب سقط حمل نموده کنیز باشد ضارب فقط 2 شاکل نقره و در صورتیکه کنیز حامل بر اثر ضربات وارده فوت گردد قاتل ثلث ( مانا ) نقره به صاحب او می پردازد در مورد اخیر, بطوریکه ملاحظه میگردد مجازات اعدام نسبت به قاتل به علت آنکه مقتول برده است اعمال نمیگردد.

 

همچنین , در موردیکه بر اثر تسامح طبیب در معالجه,بیمار فوت شود قضات امر بقطع انگشتان طبیب میدهند ( ماده 219 ) و حال آنکه در همین جرم هرگاه بیمار برده باشد پزشک باید تنها برده ای همانند او را بصاحبش داده و از کیفر قطع انگشتان معاف می شود و بالاخره با آنکه در قانون حمورابی ایراد ضرب موجب پرداخت دیه میگردد. هرگاه برده ای پسر مولای خود را مضروب نماید طبق ماده 205 گوش چنین برده ای را قطع می کنند.(1).

2 _ تعلق بیکی از دو طبقه عملو و یا مسکینو و عدم تساوی مجازاتهای نه تنها اصل تساوی در مقابل مجازاتها نسبت ببردگان بطوریکه ملاحظه شد رعایت نمیشده بلکه سایر بابلیان نیز بر حسب تعلق طبقاتی در صورت ارتکاب جرم به مجازاتهای متفاوت میرسیدند.

به موجب ماده 200 اگر کسی دندان شخصی را که با او همپایه و هم رتبه است بشکند آنان قضات باید همان دندان او را بشکنند. معهذا, در صورتیکه مجنی علیه برده آزاد شده ای باشد ( که جزو طبقه مسکینو محسوب میشود) مجازات قصاص اعمال نمیگردد و مجرم باید ثلث ( مانا) نقره بپردازد.

مواد 206 تا 208 نیز اشاره به موارد دیگری از عدم تساوی افراد بر حسب تعلق طبقاتی آنان در مقابل مجازات مینماید: مجازات قتل غیر عمد بر اثر ضرب در قاموس حمورابی, پس از اداء سوگند از سوی قاتل مبنی بر فقدان قصد ارتکاب قتل, دیه بوده و یاید نیم ( مانا) نقره باولیاء دم پرداخته شود. معهذا , در صورتیکه مقتول مرد آزاد شده ای باشد, دیه بیک ثلث (مانا) تقلیل مییابد.

سرانجام ماده 209 دیه سقط حمل بر اثر ضربه از دختر شهص آزاد ( متعلق به طبقه عملو) را 10 (شاکل) نقره تعیین نموده و حالا آنکه اگر از دختر فرد آزاد شده اس طبق شرط فوق سقط حمل شود دیه به 5 (شاکل) نقره تقلیل مییابد.

ب _ شخصی بودن مجازاتها

منظور از اصل مذکور انست که غیر از بزهکار , (اعم از مرتکب اصلی, شرکاء و معاونین جرم) دیگری دچار عقوبت نگردد. لزوم رعایت این اصل همیشه مورد توجه قانونگذاران نبوده و ر بسیاری از کشورها منجمله فرانسه قبل از انقلاب نه تنها مجازات سوء قصد کننده بجان پادشاه اعدام بوده بلکه کسان و خویشان وی تبعید و حق استفاده از نام مجرم از آنها سلب میشده است.

در اسلام با توجه به آیاتی چند از قرآن کریم و از جمله ولاتزر و ازره وزر اخری, و معاذالله ان تاخذ الامن وجد نا متا عنا عنده ( که بیشتر ناظر بجرم مشهود است) و حدیثی از پیغمبر اکر لا یوخذ الرجل بجزیره بیه و بجریره اخیه (1) اصل شخصی بودن مجازاتها مورد عنایت شارع مقدس قرار گرفته است.

اکنون باید دید در قانون حمورابی اصل شخصی بودن مجازاتها تا چه اندازه مورد توجه بوده است ؟ مطالعه و دقت در مواد متعدد کیفری قانون مذکور ملاحظه میگردد که هیچیک از مواد آن , به اصل مذکور بدانگونه که مورد نظر است و توقعی جز این نیز نباید داشت, صریحاً اشاره نموده است. معهذا از این عدم تصریح نمی توان به نفی اصل شخصی بودن مجازاتها از سوی حمورابی معتقد شد. در حقیقت و جز در موارد استثنائی سه گانه ذیل قانونگذار در تمام موادی که به تعیین کیفر اختصاصی دارند و تعداد آنها نیز در مقام مقایسه با مجموع مواد موجود بسیار چشمگیر است همه جا سخن از مجازات مرتکب اصلی جرم نموده و لذا مسئولیت کیفری متوجه اشخاص ثالثی که نقشی در ارتکاب جرم نداشته اند نمیگردد . موارد سه گانه فوق از این قرارند:

1 _ فوت بر اثر سقط حمل: ماده 209 قانون حمورابی دیه سقط حمل بر اثر ضرب را ده (شاکل) نقره تعیین مینماید . معهذا, قسمت اخیر این ماده در صورتیکه عمل ضارب منجر به فوت زن حامل شود مجازات اعدام و آنهم نسبت به دختر ضارب در نظر گرفته, دختریکه هیچگونه دخالتی در تحقیق عمل مجمانه نداشته است.

2 _ خراب شدن خانه: ماده 229 نیز ار موارد استثناء بر اصل شخصی بودن مجازات است به موجب این ماده اگر معماری خانه ای برای کسی بسازد و آنرا محکم نسازد و خانه حخراب شود و صاحب خانه را بکشد سازنده مزبور را باید کشت اما در صورتیکه خرابی خانه موجب فوت پسر صاحبخانه شود ماده 230 مجازات را متوجه پسر معمار نموده مقرر میدارد.... فرزند معمار سازنده باید کشته شود:

3 _ فوت بدهکار : و بالاخره به موجب ماده 116 هرگاه شخصی از دیگری طلبکار بوده و برای وادار کردن بدهکار به اداء دین او را در بند نماید و بدهکار محبوس بر اثر طلبکار فوت شود پدر بدهکار علیه طلبکار اقامه دعو کرده و در این صورت ... پسر طلبکار را در عوض متوفی گرفته و می کشند....

علیهذا می توان گفت که در قانون حمورابی غیر از موارد سه گانه مذکور فوق اصل شخصی بودن مجازات پذیرفته شده و عدم رعایت انرا باید چنانکه گذشت بعنوان موارد استثنائی ذکر کرد که این خود از بقایای جوامع اشتراکی و مسئولیت دستجمعی است که در بابل ان روزگار هنوز وجود داشته و آثار ان ناگزیر در قوانین جزائی ان زمان ظاهر گشته است.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

طبقات سه گانه مردم بابل

همانطوریکه در بالا اشاره شد در صورت فقدان طبقات اجتماعی در بابل برابری کلیه افراد در مقابل قانون بطوریکه برخی آنرا مدعی شده اند , قابل تصور تواند بود. اما تحقیقات پژوهشگران از یکسو , مطالعه دقیق مواد کیفری قانون حمورابی, بطوریکه در صفحاتآینده خواهد آمد, از سوی دیگر حکایت از وجود طبقات و در نتیجه امتیازات طبقاتی در بابل دارد. مشیرالدوله پیر نیا در تاریخ مشرق قدیم(2) صریحاً متذکر این مطلب گردیده می نویسد... در بابل مردم از سه زمره اند, آزاد, آزاد شده و برده... سایر محققین (1) نیز با بیانات مختلف وجود طبقات و بدنبال آن حقوق و تکالیفی را که بعهده هر یک از افراد در بابل قرار داشته مورد بحث قرار داده اند که ذیلاً بنحو اجمال مورد بررسی قرار میگیرد.

الف _ بردگان

مادام که برده ام هیچ نامی نمی توانم بر خورد نهم بردگان که بر خلاف تصور برخی از مولفین تعداد آنها در بابل زیاد بوده به هیچ وجه از حقوق و مزایای سایرین برخوردار نبوده اند. بدون تردید برده در قانون حورابی از حقوقی بر خوردار بوده که صدها و بلکه هزاران سال بعد هم برای اوایل حقوق در برخی جاهای دیگر ملحوظ نگردیده است, بعنوان مثال برده اگر چه جزو, اموال مولای خود محسوب میشده معهذا خود او حق تملک داشته و در صورت بیماری مداوا و پرداخت حق الزحمه پزشک و غیره بعهده ارباب او بوده است. کنیزان نیز بنونه خود از حقوقی بر خوردار بوده اند مثلاً هرگاه زنی آزاد به شوهر خود کنیزی می بخشید و آن کنیز از شوهر خود بچه دار میشد دیگر امکان فروش او برای اربابش وجود نداشت (2) و بالاخره فرزندان زن عقدی و فرزاندان کنیز طی شرایطی بطور یکسان در ماترک پدر متوفای خود شریک سهم بوده, و پس از مرک مولا کنیز و فرزندان او آزاد شده و حق داشتند تا زمانیکه در منطل متوفی بشر برند. علیهذا این گفته تئوگ بکاری (Theognis) شاعر یونانی که گل سرخ از پیاز نمیرسد و آزاده فرد از کنیز نمیزاید در بابل آن روزگار مطرود بوده است.

با اینهمه , این قبیل امتیازات جزئی, و حقوقی که بمنظور جلب علاقه کنیزان و تلطیف احساسات آنان از سوی اربابان بابل بآنان تعلق می گرفت بمعنای تساوی بردگان با سایرین نبوده و بخصوص در مسائل کیفری بهیچ وجه اصل تساوی افراد در مقابل مجازاتها رعایت نمیگردیده است.

این موضوع را در صفحات بعد تحت عنوان اصل تساوی یا عدم تساوی کیفری در قانون حمورابی مورد مطالعه قرار خواهیم داد و بمنظور اجتناب از تکرار مطلب خواننده محترم رابه بحث مذکور احاله میدهیم.

ب _ طبقه عملو

طبقه عملو: Amalu و یا مار عملو Mar Amelou به معنی مرد یا پسر مرد بوده و برخی نیز آن را اولو (Avalu) (1) و یا آویلوم Awilum ذکر کرده اند (1). این طبقه شامل پادشاه درباریان, روحانیون, تحصیلداران مالیاتی ,حکام محلی و نظامیان میشده که در حقیقت نجبا و اشراف بابل را تشکیل میداده اند و اگر چه در ابتداء فاتحین آموری را در بر میگرفته ولی بتدریج این طبقه گسترش یافته و ثروتمندان بومی نیز بعلت موقعیت خاص احتمالی خود بآن پیوسته و بتدریج جزو این طبقه شده اند.

ج _ طبقه مسکینو

طبقه دیگر که بنام مسکینوم (Muskinum) یا مشکینوم Maushinum به معنای بیمقدار خوانده شده شامل افراد پائین تر و بی چیز بوده که گویا کلمه مسکین نیز بعدها از همین ریشه باقی مانده و شامل کارگران, کشاورزان, صنعتگران و کارگران موسمی جوامع اشتراکی که در زمان حمورابی هنوز بقایائی از آن در بابل مشهود بوده و کسبه می شده است و بعبارت دیگر طبقه مسکینو شامل غیر ثرونمندان بومی مغلوب اموریها بوده و سرانجام بردگانی که بطرقی از طرق آزادی خود را بدست می آوردند را نیز باید جزو این طبقه محسوب داشت.

آیا افراد این دو طبقه که از لحاظ ثروت و استفاده از امکانات با یکدیگر مساوی نبوده اند در مقابل قوانین و بخصوص قوانین جزائی یکسان بودند و یا همانطوریکه در مورد بردگان مشاهده گردید امتیاز طبقاتی موجب امتیازات خاص حقوقی انها میشده است؟ اگر چه برخی از نویسندگان امتیاز طبقه عملو را بر طبقه مسکینو محدود به امور مربوط به اشخاص و نه اموال نموده و معتقدند امتیاز تعلق به طبقه عملو فقط در مقام احترام و ادب بکار میرفته و جنبه تشریفاتی داشته (1) معهذا چنین تفکیکی منطبق با واقعیت امر و مواد موجود قانون حمورابی نبوده و بخصوص در امور کیفری طبقه اشراف بر سارین امتیازاتی داشته اند. مثلاً افراد متعلق به طبقه عملو حق اعمال قصاص داشته و حال آنکه در مورد کسانیکه متعلقه به طبقه مسکینو هستند غالباً پرداخت دیه جایگزین قصاص می گردیده است. در این مورد نیز در صفحات بعد در بحث مربوط به تساوی افراد در مقابل مجازاتها مفصلاً سخت رفته است.

با آشنائی مختصری که تا کنون نسبت به وضع اجتماعی مردم بابل بدست آوردیم ذیلاً یعی ما بر این است که با توجه به تقسیم بندی متداول حققو کیفری به حقوق کیفر عمومی, کیفر اختصاصی و آئین دادرسی مقررات قانون حمورابی را بررسی کرده ویژگیهای آنرا مورد تحلیل قرار دهیم.

1_ ظاهراً نحستین قوانی مدون یونان که در قرن هفتم قبل از میلاد تنظیم گردیده منسوب به زالوگوس zaleucus است.

 

2 _ در اکن, مقنن دیگر یونانی در حدود سالهای 621 قبل از میلاد ضمن تدوین مقررات قبلی آنچنان قواعد شدید کیفری (بویژه مجازات اعدام) برای برخی از اعمال منظور قواعد شدید کرفری شهرت یافت که در اکن مواد قوانین خود را با خون نوشته است. از آن پس نیز قوانین ظالمانه را قوانین در اکنی می نامند.

3 _ تاریخ تولد و وفات سلن solon مقنن دیگر یونانی را بقید تردید بین سالهای 638 و 558 قبل از میلاد ذکر کرده اند.

4 _ تاریخ واقعی حقوق رم با تدوین الواح دوازده گانه در سالهای 450 _ 451 ق.م آغاز میگردد. به استثنای لوح هفتم که 24 ماده داشته هر یک از سایر الواح مذکور شامل 3 تا 10 ماده بوده است که بر عاج یا مفرغ نگاشته شده و پس از حمله قوم گل به رم ریز ریز گردیده و آنچه که موجود است از طریق اطلاعاتی است که از آثار برخی نویسندگان از قبیل سیسرون بدست ما رسیده است.

5 _ مجموعه قوانین معروف ژوستنینین سالهای 528 تا 534 میلادی تدوین شد که پایه و اساس حقوق فعلی کشورهای خانواده رومی ژرمنی محسوب میگردد.

1 _ برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به: سرگذشت قانون, علی پاشا صالح, انتشارات دانشگاه تهران, 1348 ص 325 تا 370.

2 _ Mesopotamie.

1_ Les Amourites.

2 _ در زمینه تمدن سومرو کلده مراجعه شود به تاریخ اجتماعی ایران باستان اثر دکتر موسی جوان صفحات 59 به بعد , چاپخانه رنگین, چاپ اول سال 1340.

1 _ لغت نامه دهخدا _ جلد 18 _ حرف ح ص 9173

2 _ مواد 170 تا 177

3 _ مواد 185 تا 194

4 _ ماده 272

5 _ ماده 273

1 _ تحقیقی در قوانین حورابی از نقطه جزائی , رساله دکتری حقوق, دانشکده حقوق دانشگاه تهران 1356 ص 67. در پایان این رساله ترجمه کاملی از کلیه مواد موجود قانون حمورابی ارائه گردیده است. ضمناً در تاریخ اجتماعی ایران باستان اثر دکتر موسوی جوان (به نقل از کتاب charles jean نویسنده فرانسوی) 30 ماده به فارسی ترجمه گردیده است.

2 _ مثلاً طبق ماده 110 کاهنی که اقدام به شراب فروشی کند یا میخانه دائر کرده و یا اخل میخانه شود و شراب بخورد قابل مجازات است.

3 _ ناپلئون معتقد بود که انسجام و تداوم کدهائی که به دستور او تهه شده بودند از مستعراتی که فرانسه در دوران حکمرانی او بدست اورده بود بیشتر خواهد بود.

1 _ تحقیقی در قوانین حمورابی, اثر مارالذکر ص 65 و 66

2 _ Wijj Durant

1 _ تاریخ تمدن _ جلد اول _ ترجمه احمد آرام _ چاپخانه اقبال _ چاپ دوم ص 399.

1 _ تحقیقی در قوانین حمورابی ... دکتر کیخسرو مقدم اثر مارالذکر ص 57

2 _ مشیر الدوله پیرنیا, تاریخ مشرق قدیم, جلد اول , چاپ حبیبی اثر مارالذکر ص 87.

1 _ سرگذشت قانون اثرمارالذکر ص 113, تاریخ اجتماعی ایران باستان اثر مارالذکر ص 87.

2 _ مواد 146 و 147 و 175 قانون حمورابی و همچنین مراجعه شود به صفحه 121 تاریخ مشرق قدیم اثر مارالذکر , در همین زمینه مراجعه شود به ماده 116 قانون حورابی.

1 _ تاریخ حقوق _ علی پاشا صالح اثر مارالذکر صفحه 104.

1_ تاریخ حقوق _ علی پاشا صالح اثر مارالذکر صفحه 104.

1 _ تحقیقی در قوانین حمورابی ... اثر مذکور در قبل صفحه 72


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی