انحراف ازمعیارهای طبیعی اجتماعی

بی تفاوتی نسبت به محیط خانواده ، مدرسه، کاروبخصوص اجتماع میتواند چون انحرافی باشد نسبت به جامعه که اگر درقالبهای فلسفی آن به یاس ونومیدی میانجامد7 ومجازاتی ندارد اگر همراه با اعمالی باشد که به جامعه خدشه وارد سازد با مجازات پاداش داده میشود.

جامعه بعنوان پناهگاه تصوری ویا حقیقی برای افرادی که درآن زندگی میکنند هسته اصلی تمرکز است درغیر اینصورت وجود آن منتفی است وقتی انسان خود را با جامعه تطبیق میدهد( به اکراه، اجباریا به میل) یعنی قوانین آنرا( درست یاغلط، رهائی دهنده یا اسیرکننده) بنحوی پذیرفته، با معیارهای آن ( هرچند گاهی غیر عادلانه) خوگرفته وبا محدودیتهای آن ( هرچند نگران کننده) آشناشده درقبال این گذشت جامعه بعنوان((حامی)) (تصوری یا حقیقی) وجوددارد بعبارت دیگر پذیرش جامعه وتحت حمایت قرارگرفتن اگر چه قراردادیست اما بشکلی طبیعی جلوه میکند بدین شکل ((فضای اعتماد)) ایجاد میشود که خروج ازاین فضا درحال اجبار به تنفس درآن به رابطه ایجاد شده لطمه میزند وچنانچه این ((خروج)) نتواند درتعالی جامعه نقشی داشته باشد ویا بتواند بنیادهای قراردادی را که ناچار برای ادامه هستی ضرورت دارند دچار آسیب نماید انحرافیست که اعمال ضد اجتماعی نمونه آن است ویا آنرا بشکل جرم دردرقالب های قانونی میریریم .

این انحرافات از منعیارهای طبیعی فردی- اجتماعی که بیشتر بزهکاررا درخود میگیرند وقدم به قدم اورابسوی جرم میکشانند نتیجه عدم شناخت دقیق ((رابطه ها)) وارزش های موجود شخصی واجتماعی است بعبارت دیگر نتیجه نارسائی تفکری که موجودیت خود وصاحب خود را نمیشناسد( بااین موجودیت بلحاظ گوناگون دچار خدشه شده) وازکمک باو درعدم انجام بزه ناتوان است

ب) عوامل زایل کننده ، محدود سازنده وگسترش دهنده تفکر

این عوامل عبارتند از:

1-عوامل زایل کننده بیماری روانی بلحاظ آسیب هائی که برمغز وسلسله عصبی وارد شده فکر را زایل میسازد دراین مورد پسیکوزها8 که غالبا ازگانیسم را نیز مورد خطر قرارمیدهند ودرحقیقت به دیوانگان بطوراخص اطلاق میشوند: میتوانند نقش تفکر را منتفی کنند دراین شکل بزهکاران دیوانه یا درحقیقت دیوانگان بزهکار درمرز مسئولیت متوقف میشوند وروانپزشک وبیمارستان جای قاضی وزندان را پرمیکنند.

 

2-عوامل محدود کننده- این دسته از عوامل آنهائی هستند که بزهکاربظاهر((طبیعی)) وعادی دراجتماع را از نظر تفکر محدود میسازند بی آنکه آنرا کلا زایل کنند وبیماررا بسوی جرم پیش میراننداین عوامل میتوانند دراصل روانی باشند یا اجتماعی:

اول عوامل روانی- این عوامل تفکر را از حالت طبیعی خود خارج میکنند وآنرا دچاروقفه میسازند بنحوی که ارزیابی دچار اختلال میگردد ودرنتیجه مقاومت فاعل درمقابل عوامل تحریک کننده کم میگردد. نوروزها9 بعنوان مثال از این دسته عواملند.

دوم : عوامل اجتماعی- جامعه به منزله آموزش دهنده اجباری باوسایلی که دراختیاردارد تفکر را محدود میکند وآنرا دراختیار قدرتهای حاکم قرارمیدهد ویا به دلیل تراشی برای تثبیت این قدرتها میپردازد بعنوان مثال شخص درچنین جامعه ای به فقر برخورد میکند، قدرت پول اضمحلال دائمی اورا نشان میدهد وفرسودگی خود را درقبال این نیروی حاکم میبیند سقوط اورا غروردیگران آسان میسازد وبی آنکه بتواند معیارها را بررسی کند به اشکال مادی زندگی خارجی خو میگیرد وآنهنا را نشانه یا نشانه هائی از سعادت ایده آل خویش می بیند: فقر روانی وعدم مقاومت او را بی آنکه به ارزش این قدرت وثبات آن برای خوشبختی بیندیشد بسوی اعمالی هدایت میکند که اغلب بشکل ((جرم)) ظاهر میشود .دراینجا مسئله تفکر برای جلوگیری از سقوط بی معناست وآنچه که هست((عمل)) ونتیجه ایست که ازآن عاید میشود بزهکاردراین حالت اجتماع را رد میکند، معیارهای آنرا نادیده میگیرد وارزشها برایش فاقد معنی میشوند10 وآینده نیز بی تفاوت برای او جلوه میکند11.

3-عوامل گسترش دهنده- درمان درحد امکان عوامل زایل کننده ، ازبین بردن عوامل محدود کننده یا تخفیف آنها میتواند غالبا تفکر را از مرحله رکود به مرحله تحرک منتقل کند

کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

موقعیت تفکردرسیرعمل مجرمانه

شاخص وجود انسان بیشتر تفکراوست حرکت یا سکون شخصیت اغلب درتحول منطقی این شاخص یارکود بی دلیل آن است بی تردید مفید بودن هرحرکت ویا مضر بودن هرسکون وابسته به بنیاد های فردی اجتماعیست ودراین دو اغلب بننیادهای فردی غالب برشکل اجتماعی آن است وبواسطه دخالت مستقیم یا غیر مستقیم فکرخوب یابد، منطقی یا غیر منطقی راتوجیه میکند فراموش نکنیم که هر فکری باوجود شاخصیت( باتوجه به ساخت شخصیت افراد) نمیتواند همیشه قابل قبول باشدچه تحرک یا رکود دراین حالت بیشتر انتزاعیست اما یک نکته کمتر ابهام دارد وآن اصل اساسی(( لزوم تحول منطقی تفکر درقالب هروجود ویا توجه به گنجایش هرشخصیت درطول زمان است)) که میتواند(( رابطه ها)) رابسنجد آنهار ارزیابی کند وبه آنها ارزشی معادل باخواست خود واقعیت آنها بدهد بنحویکه ((وجود)) درخطر اضمحلال قرارنگیرد نه تنها بدین دلیل که ارزش وجود همیشه فوق ارزشهاست بلکه اغلب بلحاظ مکانیسم های دفاعی وجود چه درزمینه جسم وچه درزمینه روان . اما سکون غیر منطقی تفکر موقعیت بررسی رابطه ها را متزلزل میکند، ارزشهنامفاهیم خود را ازدست میدهند ووجوددرمعرض خطر قرارمیگیرد تفاوت این حالت با شکل اول درآن است که درحالت اول کوششی فعال درزمینه وحدت تفکر وارگانیسم انجام میگیرد یعنی (( من)) کاری انجام میدهم که فکر من آنرابررسی کرده امتیازات ومحظورات آنراشناخته وباتوجه به آنها عملی ازمن سرمیزند غالبا متوجه وقابل پذیرش درحالیکه درشکل دوم این وحدت یااصولا وجود ندارد ویا بشکلی کاملا ناقص ظاهر میشود، ارگانیسم عمل انجام میدهد درکنار تفکری که بلحاظ عدم تحرک اغلب فرسوده، غیر فعال وحتی گاهی مرده است این عدم وحدت را بیشتر درجامعه بزهکاران وبخصوص مجرمین غیر اتفاقی میتوان دید.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

جحفه به روایت شـرع

معاویة بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل کرده: «من تمام الحج و العمرة ان تحرم من المواقیت الّتی وقّتها رسول اللّه ـ ص ـ لاتجاوزها الاّ و انت محرم، ... و وقّت لأهل المغرب الجحفة، و هی مهیعة...».23

ابوایوب ابراهیم بن عیسی خزاز به امام صادق ـ ع ـ عرض کرد:(«حدِّثْنی عن العقیق اوقت وقته رسول اللّه ـ ص ـ ، او شی صنعه الناس فقال: انّ رسول اللّه وقت لأهل المدینة ذالحلیفة و وقّت لأهل المغرب الجحفة ـ و هی عندنا مکتوبة مَهْیَعَة ـ و وقت لأهل الیمن یَلَمْلَمْ، و وقت لأهل الطائف قرن المنازل، و وقت لأهل نجد العقیق».24

ابن عباس روایت کرده است: «انّ رسول اللّه ـ ص ـ وقت لأهل المدینة ذا الحلیفة، و لأهل الشام الجحفه، و لأهل نجد قرن المنازل، و لأهل الیمن یلملم، و قال: هن لهم و لکلّ آت اَتی علیهن من غیرهن، ممن اراد الحج و العمرة، و من کان دون ذلک فمن حیث أنشأ، حتی أهل مکة من مکة».25

مسلم در روایت دیگری از پیامبر ـ ص ـ (نقل از عبدالله بن عمر) آورده: «... و مُهَلُّ اهل الشام مَهْیعة و هی الجحفة». 26

فقهای شیعه نیز چنین آورده اند:

در فقه الرضا27 و المقنع:28 «وقّت لأهل الشام المهیعة و هی الجحفة».

در الهدایه29 و المقنعه:30 «وقت لأهل الشام الجحفة».

در النهایة،31 الجمل و العقود،32 السرائر33 و المواسم:34 «و میقات اهل الشام الجحفة». در کتاب الاصباح35 و الغنیه:36 «و لمن حجّ علی طریق الشام الجحفة».

البته در صورت اضطرار، اهل مدینه نیز از جحفه محرم می شدند.

در صحیح حلبی آمده است: «من أین یحرم الرجل اذا جاوز الشجرة؟ قال: من الجحفة، و لایجاوز الجحفة الاّ محرِماً». فقهای اهل سنت نیز میقات اهل شام، مصر و مغرب را جحفه می دانند.37

فقیهان و مراجع معاصر نیز مانند مرحوم آیت الله العظمی حکیم،38 آیت الله العظمی خوئی،39 و آیت الله العظمی گلپایگانی40 جحفه را میقات حاجیان شام، مصر و مغرب می دانند.

آیت الله العظمی امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ می فرماید: «بدانکه محل احرام بستن برای عمره تمتع که آن را میقات می نامند... پنج محل است: ... پنجم ـ جحفه است و آن میقات کسانی است که از راه شام به حج می روند».41

راه های منتهی بر جحفه (از مدینه به مکه)


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

جحفه در گذشته و حال

جحفه بعد از سیل جحاف تا قرن پنجم هجری آباد بوده است. بکری می نویسد: «وقی قریة جامعة، بها منبر». 18 و از نوشته یاقوت حموی برمی آید که جحفه در سده ششم و هفتم ویران بوده است. او می نویسد: «کانت قریة کبیرة ذات منبر... و هی الآن خراب». 19

ابوالفداء که تدوین اثر جغرافیایی خود را در 721 هـ . ق. به پایان برده، جحفه میقات مصریان را مکان خالی از سکنه نوشته است.20

ابوالحسن علی بن محمد قلصادی اندلسی از حاجیان غرناطه در اواخر قرن نهم در سفرنامه اش به ویرانی جحفه اشاره دارد و می گوید خود از منطقه رابغ محرم شده است.21

در ابتدای جحفه از سمت مدینه منوره، مسجدی واقع است به نام «مسجدالنبی» و در آن سوی جحفه، مسجدالأئمه. میقات فعلی که مسجد جدیدی است و توسط حکومت سعودی بنا شده، در کنار آثار مسجدالائمه و در فاصله کمی از روستای قدیم جحفه بنا شده و فاصله آن تا جاده مکه ـ مدینه 9 کیلومتر می باشد. آن سوی مسجد، آثاری از قصر علیا که ظاهراً از آثار دوره عبّاسی است به نظر می رسد.

ساکنان امروز جحفه را قبائلی زبید که با عوف آمیخته اند، تشکیل می دهند


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی

جحفه در کتب جغرافیدانان مسلمان

همدانی می نویسد: از جحفه تا ابواء بیست و سه میل است.7 بکری موقعیت جحفه را سه میلی غدیر خم می داند.8 ادریسی جغرافیدان مغربی، جحفه را در اقلیم روم9 و در ساحل شرقی دریا و در بیست و شش میلی ابواء دانسته است.10

اصطخری می نویسد: «ودّان» بریک منزلی جحفه باشد و از آنجا تا ابواء کی بر غربی راه حج باشد شش میل بود».11

مقدسی که جحفه را در پنج مرحله ای مکه و شش مرحله ای مدینه نام برده12 آورده است: «جحفه، شهری است آباد که فرزندان جعفر در آن هستند و دژی با دو در دارد و چند چاه در آن است و در دو میلی آن یک چشمه و برکه بزرگِ آب هست».13

ابن خردادبه، جحفه را از ناحیه تهامه، دارای چاه های آب و در بیست و هفت میلی ابواء می داند.14 یا قوت حموی فاصله منطقه جحفه تا غدیر خم را دو میل ثبت کرده است.15 امروز فاصله مکه تا جحفه 189 کیلومتر است. یعنی از مکه تا فرودگاه رابغ 180 کیلومتر و از آنجا تا جحفه 9 کیلومتر و مسیر آن بدین صورت است.

جحفه ـــــ رابغ ـــــصعبر ـــــ سه راهی (جده، مدینه، مکه) ـــــ خلیص ـــــ جموم ـــــ مکه

مسافت مذکور در نقشه وزارت راه سعودی ثبت شده است و این در حالی است که برخی مراجع16فاصله جحفه تا مکه را 220 کیلومتر دانسته اند.

نویسنده فقه السنه چنین نوشته است: «و وقّت لأهل الشام الجحفه: موضع فی الشمال الغربی من مکة، بینه و بینها 187 کیلومتر».17

با مراجعه به منابع قدیم، فاصله جحفه از مکه سه، چهار و پنج مرحله ثبت شده است. و این اختلاف چهارگانه به علت معنای مرحله و مسیر مورد اشاره می باشد. آنان که سه مرحله را ضبط کرده اند، راه هجرت پیامبر را به شرح ذیل نوشته اند:

مکه ـــــ عُسفان ـــــ خیمه ام معبد ـــــ جحفه

مسیر نویسندگان چهار مرحله به این صورت است:

مکه ـــــ جموم ـــــ عسفان ـــــ دف ـــــ جحفه

مراد از پنج مرحله این است:

مکه ـــــ جموم ـــــ عُسفان ـــــ دف ـــــ طارف ـــــ جحفه

و گروهی نیز مسافت میان مدینه منوره و جحفه را شش مرحله و مسیر ذیل را نوشته اند:

مدینه ـــــ فریش ـــــ مسیجید ـــــ سقیا ـــــ بئرمبیریک ـــــ ابواء ـــــ جحفه

سرانجام باید گفت: جحفه در شرق شهر رابغ قرار دارد و فاصله آن از مرکز شهر 22 کیلومتر و از فرودگاه 9 کیلومتر می باشد.


کانال تلگرامی حقوقی 

پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی