بغی را فاسد کردن معنی کردن معنی کرده اند و گفته اند در اصل حسد ورزیدن است و ستمگر را باغی دانسته اند چون آنکه حسادت ورزد نهایتاً ستمگری و ظلم دست می آلاید . بغی علی الناس ، یعنی به مردم تعدی و ستم کرد.
راغب اصفهانی می گوید : بغی تجاوز کردن است از حد اعتدال و معنی کبر و استعلا نیز دارد و در آیه یبغون فی الارض بغیر الحق ، بغی مربوط به تجاوز گران و ظالمین است و. در مجموع « بغی » به معنی ظلم،ستمکاری ، حسد و زنا نیز آمده است . و به زنا از این نظر بغی گفته اند که نوعی تجاوز از حد است تجاوز از حد و عفاف و پاکدامنی .
2-بغی در قرآن و روایات :
در آیه 9 سوره حجرات ، واژه «بغی ، بغت » به کار رفته است . در آیات دیگری نیز واژه بغی یا اشتقاقات دیگری از ریشه بغی استعمال شده است در سوره حجرات می خوانیم :
«و این طائفتان من المومنین اقتتلوا، فاصلحوا بینهما، فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلو التی تبغی ، حتی تفی الی امرالله ، فان فانت ، فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ، ان الله یحب المقسطین »
و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر مقاتله و جنگ کردند ، پس بین آنها صلح و آشتی کنید و اگر گروهی بر دیگری تجاوز و ستم کند ، با ستمگر به جنگ و قتال برخیزید تا به امر پروردگار گردن نهد . پس در صورت برگشت به حق و تسلیم در برابر امر خدا ، بین آن دو (گروه ) به عدل و داد اصلاح کنید و آشتی دهید و قسط و عدل را رعایت نمایید که خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد .
جرم بغی ، با شروط و مزایایی که دارد ، بر «جرم سیاسی » منطبق می شود و در کلمات ائمه و اخبار و روایات این کلمه موارد استعمال زیادی دارد.احمد بن حجر عسقلانی ، روایتی را از پیامبر اسلام (ص) نقل می کند که راوی آن ام سلمه است ، می گوید :
« پیامبر درباره عمار یاسر ، که از سنگینی بار سنگ ، موقع ساختن مسجد النبی در مدینه ، شکوه کرد و از افرادی که رفتار خوبی با عمار نداشتند شکایت کرد و در این شکوه گفت : این همکاران با این بار سنگین مرا خواهند کشت و ... و فرمود « تقتل عماراً، الفئه الباغیه » یعنی عمار را گروه ستمگران « فئه باغیه» می کشند ، و چنین نیز شد ، عمار توسط بغات شام( گروه فلسطین )به شهات رسید .
در کتب فقهی « بغی » در کتاب « جهاد» و در اواخر بحث مطرح شده است که تعریف آن و مسائل دیگردر صفحات آتی مطرح و بررسی خواهد شد . فقها و حقوقدانان عامه نیز بغی را همان جرم سیاسی می دانند .