- پست مدرنیسم نگاه و رویکردی واحد به همهی مسائل نیست. تمام پست مدرنها نیز در همهی زمینههای زندگی اجتماعی سخن نگفتهاند، از هنر گرفته تا نقد قدرت حوزههای متعدد و گستردهای وجود دارد که مورد توجه پست مدرنها باشد. لیکن اگر بخواهیم وجه اشتراکی برای همهی این رویکردها بیابیم نقد آنان به پروژه مدرنیته (Modernity) است میتوان گفت مدرنیسم کم و بیش بر سه مؤلفه عمده استوار است:
الف_ مبناگرایی معرفت شناختی (Epistemological, foundationalism) معرفت در صورتی موجه و قابل قبول خواهد بود که بر مبنا و اساسی غیرقابل تردید و قطعی استوار باشد.
ب_ نظریه زبان (Theory of Language)؛ زبان دو کارکرد محوری دارد: اول. انعکاس ایدهها، عقاید و وضعیتها، دوم. اظهار ذهنیت گوینده.
ج_ فرد و جامعه (Individual and Community)؛ جامعه بهعنوان مجموعهای از ذرات اجتماعی که همانا افراد هستند، قابل تحلیل و درک است.(59)
75- البته هر کدام از موارد فوق با توجه به نظریههای گوناگون قابل بحث و بررسی هستند، لیکن از آنجا که این نوشتار از منظری خاص که همانا مبانی توجیهی و اخلاقی حقوق بشر است به موضوع میپردازد از ارائه بحث بیشتری در این زمینه خودداری میورزد. لیکن بیتردید میتوان گفت نگاههای موسوم به پستمدرن بیتردید، در مؤلفه اول خود را نقاد مدرنیسم میبینند. نفی عقلانیت در حوزهی اخلاق به معنای نفی امکان قضاوت عقلانی در حوزهی هنجارهای اخلاقی است. بنابراین چنانکه در ابتدای این بحث آمد گرچه پستمدرنها را نمیتوان در حوزهی معرفتشناسی عمومی همگام و هم اندیشه با هیوم دانست، لیکن در حوزهی اخلاقی به نتایجی شبیه هیوم خواهند رسید. محصول نگاه پستمدرنیستی به اخلاق، حقوق و اصولاً قلمروهای هنجاری، چیزی جز گونهای شکاکیت افراطی و نسبتگرایی لجام گسیخته نخواهد بود. مطابق این نگاه هر هنجاری در زمینه (Context) خاص خود بایستی مورد توجه قرار گیرد و تنها در آن زمینه موجه خواهد بود. چرا که جوامع و حتی انسانها به یکدیگر پنجرهای ندارند تا بتوانند نسبت به هنجارها، باورها و رفتارهایشان قضاوت کنند.
76- پیامد نگاه پست مدرنیستی به حقوق بشر بیتردید در مرحله اول، نفی وجود هرگونه هنجار جهانشمول حقوق بشری مبتنی بر اخلاق است. بنابراین هیچ فردی خارج از چارچوب جامعهای خاص نمیتواند بگوید که افراد آن جامعه چه حق هایی دارند و یا اینکه حقوق آنها نقض شده است. برای مثال یک فیلسوف اخلاق غربی و یا ژاپنی به هیچوجه نمیتواند بصورت موجهی رفتارهای خشنطلبان در افغانستان و یا نازیها در جنگ دوم جهانی را محکوم کند. نژادپرستی نژادپرستانِ آفریقای جنوبی در زمینه (Context) خود موجه بوده و یک ایرانی و یا مسلمان نمیتواند به هیچوجه آن را محکوم کند، چرا که در آن جامعه و براساس هنجارهای سفیدپوستان آفریقای جنوبی آن روز زندگی نمیکرده است
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی