از سخنان سیاستمداران ، روزنامه نگاران و یا افراد عادی چنین استنباط می شود که راه حلهای بسیار ساده ای برای حل و فصل بحران سیاستهای جنایی و جلوگیری از رشد بزهکاری و تکرار جرم وجود دارد . برخی از کیفر وعده ای دیگر از پیشگیری سخن به میان می آورند، ولی همگی مدعی اند که راز موفقیت دردست آنان است .
در واقع ، هر چه این بحران را بیشتر مطالعه میکنیم به ویژگیها و زیروبمهای آن بیشتر وارد می شویم و بیشتر پی می بریم که راه حل آن بسیار دشوار وحتی فرضی است . به همین جهت نمی توانیم در انیجا مدعی شویم که یک طرح آماده شده برای خروج از بحران ارائه خواهیم داد . حداکثر کاری که می توان انجام داد، و آن هم با قیدهایی، عبارت است از پیشنهاد راههای مختلف به منظور تشخیص و تعیین شرایط ضروری که به نظر می رسد بتوانند خروج از بحران را میسر سازند .
تبیین بحران در قالب فروپاشی ارزشهای اخلاقی به این نتیجه منتهی می شود که راه حل برای رفع بحران تنها منوط به تنظیم ( و سازمان بخشی ) مجدد سیاستهای جنایی نیست . علاوه بر این تغییرات ، حل بحران مستلزم ایجاد تحولاتی درمحیط اجتماعی سیاستهای مزبور نیز هست . بنابراین ، لازم است ابتدا به شرایط محیطی اشاره گردد ( گفتار اول )، و سپس شرایط درونی نظام ( گفتار دوم ) مورد بحث قرار گیرد
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی