حقوق معنوی مؤلف به اعتبار خودش، شامل: حق حرمت نام وعنوان مؤلف است. برخی حقوقدانان از آن به عنوان، حق انتساب اثر و حق ابوت یا ولایت بر اثر نام میبرند (آیتی، 1375، ص48) حق انتساب، حقی است برای کلیة پدیدآورندگان آثار مختلف، که بر خصوصیت آفرینندگی وی و لزوم درج نام وی بر روی اثر تأکید دارد. شاید، این حق از آن رو پیشبینی شده است که همان طوری که پدر حق دارد نام خود را بر فرزندش بگذارد،پدیدآورنده نیز حق دارد نام خود را روی اثرش نهد. و مواد 3، 17و18 قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان ایران، به حق مزبور اشاره دارند. ضمناً در مادة 21، ثبت اثر، نام، عنوان ونشانة ویژة اثر را از سوی پدیدآورنده در مرجعی که در همان ماده تعیین شده، اختیاری اعلام کرده است تا بعد در صورت لزوم،پدیدآورنده برای اثبات مالکیت خود براثر وانتساب آن به خود، بتواند از این موضوع به عنوان دلیل استفاده کند. خالق اثر حق دارد نامش را روی آن منعکس کند؛ و بدین ترتیب، ارتباط معنوی خود را با آن، ثبت و اعلان نماید. حق مزبور، از قدیم بوده است؛ به طوری که که شاعران نامشان را در پایین سرودههای خود با عنوان: «حسن تخلص» میآورند. به موجب این حق،مؤلف میتواند اثر خود را با نام مستعار، حروف الفبا یا گمنام مشترکند.
منظور از نام، همان اسم مؤلف میباشد. مراد از عنوان ، عباراتی همچون: استاد دانشگاه و وکیل دادگستری است. نشان ویژه، همانند شکل ترازویی است که در کتابهای حقوقی چاپ میشود طبیعی است، حق مزبور چنانکه در حال حیات حقی برای مؤلف است، بعد از فوت او نیز بایستی رعایت شود. از این رو، به همان صورتی که او مقرر کرده است یا مصلحت شخصیت او ایجاب میکند، باید عمل شود. در بند 2 مادة5 کنوانسیون ژنو دربارة رعایت حق معنوی مؤلف مقرر شده است:
«عنوان اصلی و نام مؤلف اثر، در روی تمامی نسخ ترجمه شده خواهد شد.»
ب: حق انتشار اثر
در مادة3 قانون 1348، اینگونه به حق انتشار اثر اشاره شده است:
«حق پدیدآورنده، شامل: حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حق بهرهبرداری مادی و معنوی از نام و اثر است.»
منظور از مادةفوق، این است که مؤلف منحصراً حق تصمیمگیری دربارة انتشار اثر خود را دارد. لذا، این اختیار در حیطة تشخیص و قضاوت او است، که اثر خود را برای آشنایی عموم از طریق انتشار آن، در اختیارشان قرار دهد.
برخی از حقوقدانان معتقدند (جوناسکو، بیتا، ص58):
«مهمترین و برجستهترین حق مؤلف، حق انتشار است که مقدمه و شرط حقوق دیگر، و بخصوص حق منتفع شدن و بهرهبرداری از اثرش به شمار میرود. شناساندن افکار خود به دیگران، یکی از مسلمترین حقوق شخصی هر انسانی است. انتشار اثر بدون رضایت مؤلف آن، تجاوز به شخصیت و آزادی فردی او تلقی میشود. به همین سبب، حق شناساندن اثر به مردم، یک حق شخصی، انحصاری و بیقید و شرط مؤلف به حساب میآید. به موجب این حق، فقط مؤلف میتواند انتشار یا معرفی کردن اثرش را اجاره دهد یا موافقت کند که دیگران، از اثرش به منظور تنظیم یک اثر ترکیبی و یا جمعی، استفاده نماید.»
درحقوق فرانسه نه تنها به موجب مادةقانون 1975م برای مؤلف حق تصمیمگیری دربارةانتشار یا انتشار ندادن اثر- در صورتی که حق نشر آن را به دیگری واگذار کرده باشد-، قائل شدهاند، بلکه حتی به مؤلف حق میدهند که با وجود داشتن قرارداد با دیگری و برخلاف اصل اجباری بودن قرارداد، از تحویل اثر خودداری کند. دلیل این مادة قانونی این گونه آمده است (صفایی، 1350، ص126):
«احترام به شخصیت پدیدآورنده، ایجاب میکند که اگر از کار خود راضی نیست و نمیخواهد آن را منتشر کند، کسی نتواند او را مجبور به تسلیم و نشر اثرش نماید.»
آنچه گفته شد، دربارة زمان حیات مؤلف بود، لیکن تصمیمگیری دربارة انتشار یا عدم انتشار، زمان ونحوة این عمل بعد از فوت مؤلف، متعلق به وراث یا موصی لهم است، که باید طبق نظر متوفی یا وصیتنامة وی عمل کنند.
ج: حق حرمت اثر (Droit au respect)
در قانون حق مؤلف ایران، از این حق صریحاً ذکری به میان نیامده است. البته،با تعریفی که از مفهوم حق احترام ارائه میدهیم، خواهیم دید که این حق به بیان دیگری، در قانون 1348 ایران وجود دارد. تا آنجا که این جانب به مراجع و مآخذ مراجعه کردم، متأسفانه تعریفی از این عبارت نه تنها در متون حقوقی به زبان فارسی، بلکه در متون حقوقی خارجی نیافتم. اغلب کتابهایی که در این زمینه نگاشته شدهاند، فقط به تفسیر مواد قانونی - و صرف نظر از تعریف قانونی آن - پرداختهاند. لذا، به نظر میرسد که تعریف ذیل تا حدودی بتواند این مفهوم را روشن سازد (سعیدیفر، 1362، ص56):
«حق احترام، عبارت است از حقی که قانون به پدیدآورنده میدهد که به موجب آن، کلیة اشخاص ملزم هستند که مالکیت معنوی مؤلف و انتساب آن را براثر وی به رسمیت بشناسند و از هر گونه تجاوزی به تمامیت اثر یا بخشی از آن خودداری نمایند. و در صورت انتقال حقوق مادی اثر و بهره برداریهای گوناگون از آن، موافقت پدید آورنده را نسبت به تغییراتی که در بهرهبرداریهای گوناگون لزوماً ایجاد گردد، جلب نماید.»
بنابراین، به موجب این حق، کسی حق ندارد اثر مؤلف را بدون موافقت او تغییر دهد؛ زیرا هرگونه تغییر در اثر، به منزلة تجاوز به اثر و در نتیجه، به مثابه تجاوز به شخصیت مؤلف است. موارد پیشگفته، به طور پراکنده در قانون حق مؤلف ایران به چشم میخورد؛ از جمله:
در مادة، که به موضوع نام و عنوان اثر اشاره کرده است.
در مادة، که حق معنوی را محدود به زمان و مکان میشمرد، و غیر قابل انتقال میداند.
در مادة 7، که نقل از اثر را با ذکر مآخذ، مجاز دانسته است.
در مادة 17، که مجدداً به نام، عنوان و نشانة ویژهای که معرف اثر است اشاره کرده، و استفاده از آنها را در مواردی که القای شبهه کند، منع کرده است.
در مواد 18و19 نیز ضمن ذکر موارد فوق، هرگونه تغییر یا تحریف را دربارة آثار مورد حمایت این قانون بدون اجازة پدیدآورنده، ممنوع کرده است.
بنابراین، قانون ایران بدون ذکر عنوان: «حق احترام» در مقابل اشخاص ثالث، به طور ضمنی این حق را به رسمیت شناخته و پدیدآورنده را از مزایای آن بهرهمند ساخته است. همچنین، در مادة 25 مجازات، آن را پیشبینی کرده است و حتی پس از انقضای مدتهای پیشبینی شده در مواد 12و14 که اثر در قملرو مالکیت عمومی قرار میگیرد، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی را به عنوان شاکی خصوصی در نظرگرفته است که میتواند در صورت ایراد هر گونه خدشهای به حقوق معنوی مؤلف و رعایت نکردن حق احترام به اثر وی، به طور قانونی اقدام کند.
ولی مادة قانون 1957 فرانسه برخلاف قانون ایران، دربارة حق احترام تصریح میکند:
«پدیدآورنده، از حق احترام نسبت به اثر خود بهرهمند میشود. درواقع، اثر پدیدآورنده، بیان کنندة شخصیت وی است و اشخاص ثالث بدون رضایت او، نمیتوانند تصرفاتی در اثر او نمایند.»
در مادة 6 مکرر کنوانسیون برن نیز به حق احترام اشاره شده است. طبق مادة 12 آن، کشورهای متعاهد حق انحصاری جرح،تعدیل، شرح، تعلیق، تنظیم و دیگر تغییرات نویسندگی را در اثر مؤلف برای وی میشناسند، و هیچ شخص دیگری بدون اجازة مؤلف، حق چنین اقدامی را ندارد. این حق نسبت به آثار موسیقی، آثار سینمایی و هرگونه تغییر و تحریف در آنها، برای مؤلف محفوظ است.
به این ترتیب، پدیدآورندة اثر حق دارد یکپارچگی اثرش را در برابر هرگونه تحریف و تغییر مغایر ارادهاش، حفظ کند. عنوان اثر نیز همین طور است. از اینرو، به موجب آن، کسی نمیتواند عنوان اثر دیگری را تغییر دهد؛ اگرچه آن شخص قائم مقام پدیدآورنده بوده یا مفهوم عنوان جدید با عنوان قبلی یکی باشد. به عنوان مثال، اگر عنوان اثر «حقوق مؤلف» باشد، نمیتوان عنوان: «حقوق پدیدآورنده» را به این دلیل که پدیدآورنده همان مؤلف است، جایگزین آن کرد (کوچکیپور، 1372، ص11).
با توجه به مطالب پیشگفته، نتیجه میگیریم که حق احترام، شامل دو وجه: ایجابی و سلبی است.
دربارة وجه ایجابی بایدگفت که منحصراً شخص پدیدآورنده، حق دارد در اثر خود تغییراتی دهد، بخشهایی از آن را حذف یا جابجا کند و حتی نظریههای کاملاً مخالف نظریههای قبلی عرضه دارد. به همین لحاظ، در جریان یک دعوا در فرانسه، دادگاه سن در رأی 31 دسامبر 1924م خود، این امکان را به فرانسیس جم «Fransis jammes» داد تا مؤلف یک کتاب درسی را که به بهانة بیطرفی، کلمات مذهبی را از قطعههای منتخب آثار او حذف کرده بود، محکوم کند (صفایی، 1375، ص84).
مادة 19 قانون 1348 نیز در این باره مقرر میدارد:
«هر گونه تغییر یا تحریف در اثرهای مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازة پدیدآورنده، ممنوع است.»
همچنین،وجه سلبی حق حرمت اثر، متضمن حق بازدارندگی دیگران از تغییر و تحریف به وسیلة پدیدآورنده، و دفاع از تمامیت اثر است. قانونگذار برای اینکه صاحب اثر در برابر هرگونه تعدی و تجاوز، ابزار دفاع لازم را در اختیار داشته باشد، برای متجاوزان مجازاتهایی را پیشبینی کرده است؛ زیرا جواز تغییر و تحریف در اثر دیگران، راه را برای سانسورهای ناشایسته و حفظ منافع قدرتهای نامشروع حاکم بر جامعه هموار میکند، که این امر مغایر با حق آزادی بیان است. ذکر این نکته نیز لازم است که شناخت حق حرمت اثر به عنوان حقی مستقل، از رهآوردهای نظام فرانسوی است. قبل از پذیرش کنوانسیون برن از سوی کشورهای با نظام حق تکثیر همچون انگلستان، در این کشورها چنین حقی به شکل و ماهیت مزبور وجود نداشت. چنانچه در انگلستان در اثر دیگران تغییر یا تحریفی میشد، صاحب اثر حق داشت تحت عناوین مجرمانهای همچون: افترا، خیانت در امانت و رقابت ناسالم مرتکب را تعقیب کند. ولی با تصویب قانون 1988م، حق مستقل معنوی مزبور با احکام خاص خود، در حقوق این کشور نیز وارد شد. در حال حاضر، علاوه بر مقررات حق تکثیر، میتوان به مقررات جزایی نیز در تخلفات مزبور استناد شود(صادقی نشاط، 1376، ص94).
د: حق عدول یا استرداد اثر «Droit de repentir au deretrait»
از جمله حقوق معنوی دیگری که در قانون حقوق پدیدآورندة اثر فرانسه برای پدیدآورنده اثر پیشبینی شده و در قانون ایران وکنوانسیونهای بینالمللی به آن اشاره نشده، حق عدول یا انصراف است. حق عدول، به معنای استرداد اثر پس از انتقال آن است. به عنوان مثال، اگر تهیه کننده و پدیدآورندة اثر به موجب عقد قرارداد تسلیم اثرش را به دیگری تعهد کند، پس از انعقاد قرارداد و پس از واگذاری حق انتفاع و بهرهبرداری نیز میتواند از تسلیم آن خودداری کند. بنابراین، پدیدآورنده حتی در صورت تسلیم، میتواند آن را از گیرنده (منتقلالیه) پس بگیرد. اما در صورت استرداد اثر، لازم است پدیدآورنده خسارت وارده به گیرنده (منتقلالیه) را جبران کند؛ زیرا عقد قرارداد موجب تحمل هزینهای شده که منشأ آن پدیدآورنده بوده است. و چون بدون ارتکاب قصور از طرف گیرنده (منتقل الیه)، پدیدآورنده قرارداد را فسخ کرده است، باید خسارت را جبران کند. شاید دلیل این گونه موارد،آن باشد که گاهی بعضی شرایط پیش میآید که مؤلف پس از اینکه انتشار اثر را به ناشری واگذار کرد و اثر منتشر شد، به دلیل انعکاس افکار عمومی و ضررهایی که به موقعیت اجتماعی، ادبی، عملی و مذهبی وی وارد میآید، پخش وتوزیع اثر مذکور را به زیان خود میبیند. از این رو، پدیدآورنده تصمیم میگیرد از ادامه نشر و پخش اثر جلوگیری کند و قصد مینماید که اثر را از مبادله خارج، و در اثر قبلی تجدید نظر اسامی کند. لذا، مادة 32 قانون فرانسه (1957م) در این خصوص مقرر میدارد:
«پس از انتقال حق بهرهبرداری و حتی پس از انتشار و عرضة اثر، پدیدآورنده حق تصحیح یا استرداد اثر خود را از منتقلالیه دارد. اما،این حق در صورتی قابل اجراست، که خسارت احتمالی وارد شده به منتقلالیه را دربارة تصحیح یا استرداد اثر پرداخت کند.»
این حق به این علت پیشبینی شده، که شخصیت پدیدآورنده در اثرش عجین گشته است. احترام به شخصیت او، ایجاب میکند که در صورت انصراف در رضایت نداشتن از عرضة اثر، نتوان او را مجبور به تسلیم یا انتشار اثرش کرد. حق مزبور، حق شخصی و وابسته به خود مؤلف است. لذا، بعد از مرگ مؤلف، این حق به بازماندگانش منتقل نمیشود؛ چون فقط مؤلف میتواند در این باره تصمیم بگیرد (سنهوری، 1967م، 420). نکتهای که در اینجا لازم است ذکر شود،این است که بهتر است این حق نیز در قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، به رسمیت شناخته شود تا از این جهت، نقصی در قانون مزبور نداشته باشیم.
ه: حق پاداش و جایزه
یکی دیگر از وجوه حقوق معنوی، پاداش و جایزهای است که براثر تعلق میگیرد. به طور مثال، اگر کسی اجازة نشر انحصاری و بهرهبرداری از کتابش را برای مدت 10سال به فردی بدهد، ولی سال پنجم کتاب برندة جایزه شود؛ هر چند کلیة حقوق مادی اثر را به دیگری واگذار کرده باشد، لیکن جایزه مخصوص مؤلف است و شامل واگذاری نمیشود. بنابراین، هرگونه پاداش و جایزهای، متعلق به مؤلف است (عبادی، 1374، ص154). تبصرة ماده 13 قانون 1348 نیز مقرر میدارد:
«پاداش و جایزة نقدی و امتیازاتی که در مسابقات علمی، هنری و ادبی طبق شرایط مسابقه به آثار مورد حمایت قانون موضوع این ماده تعلق میگیرد، متعلق به پدیدآورنده خواهد بود. حتی اگر پدیدآورنده حقوق مادی خود را کلاً به دیگری واگذار کرده باشد، پاداش و جوایز نقدی یا غیرنقدی که بر اثر تعلق گیرد، ارتباطی به منتقلالیه نداشته و متعلق به مؤلف است.»
در حالی که برخی از حقوقدانان (صفایی، 1375، ص77) حق مزبور را از حقوق مادی به حساب میآورند، ولی به نظر میرسد که این حق را باید از جمله حقوق معنوی مؤلف دانست؛ زیرا اگر چه به صورت مادی جلوهگر میشود، ولی یک نوع امتیازی است که به لحاظ شخصیت و قدرت علمی و ادبی مؤلف، به او تعلق میگیرد.
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی