جرم سیاسی در متون اسلامی
جرم سیاسی در متون اسلامی تحت عنوان کلمه بغی ، مطرح گردیده است و منشأ انتخاب این کلمه آیه شریفه : (و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما بان بغت اخدیهما علی الاخری فقاتلو الی تبغی حتی تفئی الی امر الله فان فأنت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطو ان الله یحب المقسطین )( سوره حجرات 9) می باشد .
و در این آیه چنانکه ملاحظه می شود کلمه بغت و تفئی ذکر شده است و اختصاص باقتتال و نبرد و جنگ دارد اما از آنجائیکه جنگ یکی از جرائم سیاسی می باشد ( چنانک خواهیم گفت )می توان دانست که مراد از بغی در ین آیه جرم سیاسی است .
و در روایات وارده در کتب روائی شیعه و اهل سنت نیز کلمه بغی در معنای جرم سیاسی ، بکار رفته است : در وسائل الشیعه ،کافی ، من لایحضره الفقیه و غیره ابواب متعدد ، درباره بغات مطرح گردیده که درتمامی آنها از کلمه بغی همین معنی قصد شده است .
فقها عامه نیز در روایات و کلمات خود از کلمه بغی جرم سیاسی را قصد کرده اند . احمد بن حجر عسقلائی در کتاب خود بنام بلوغ المرام من ادله الاحکام صفحه 221 حدیثی از پیامبر نقل می کند که راوی آن ام سلمه می باشد و آن حدیث این است که :
ام سلمه می گوید پیامبر (ص) درباره عمار یاسر فرمود : (تقتل عماراً الفئه الباغیه ) یعنی عمار را فئه یا غیه بقتل می رسانند سپس می گوید این روایت را مسلم روایت کرده است .
عبدالقادر عوده در کتاب ارزشمند خود التشریع الجنائی می گوید :
فی تقسیم الجرائم حبس طبیعتها الخاصیه ، جرائم عادیه و جرائم سیاسیه الی البغی
و سپس می گوید :
اسلام از بدو پیدایش ، بین جرائم عادی و جرائم سیاسی فرق گذاشته و این فرق را از این جهت در نظر گرفته که عنایت به مصلحت جامعه وامنیت و حفظ نظام کیان آن داشته است . بنابراین نمی توان هر جرمی را که به منظور سیاسی انجام می پذیرد جرم سیاسی دانست بلکه بعضی از جرائم عادی که در شرایط خاصی انجام می گیرد ، جرم سیاسی محسوب می شوند
بنابراین جرم سیاسی با جرم عادی از نظر طبیعت متفاوت نیست و تفاوت آنها این است که انگیزه در جرائم سیاسی با انگیزه در جرائم عادی فرق می کند .زیرا در جرائم سیاسی انگیزه سیاسی مطرح است اما د رجرائم عادی انگیزه سیاسی مطرح نیست .
و بالاخره نامبرده می گوید جرم سیاسی در اصطلاح فقها بغی و مجرمین سیاسی با بغات یا ، فقه باغیه می گویند.
رسول اکرم (ص) فرموده اند (من حمل علینا السلاح فلیس منا) ( بلوغ المرام من ادله الاحکام ابن حجر عسقلائی ) یعنی هر کس علیه ما اسلحه بردارد از ما نیست .
و منظور از کلمه (علینا) حاکم عادل می باشد خواه آن حاکم شخص رسول خدا ( ص) باشد و یا یکی از ائمه معصومین (ع) و یا نائبین ایشان چه نایب عام باشند و یا خاص و در صورت نبودن آنها عدول مومنین و نیز فرمودند :
هل تدری یا ( این ام عبد ) کیف حکم الله فیمن بغی من هذه الامه قال ، الله و رسوله اعلم قال لایجهز علی جریحها و لا یقتل اسیرها و لا یطلب هاربها و لایقسم فیلها یعنی آیا میدانی (ای ام عبد)حکم خدا درباره کسی که از این امت مرتکب بغی شود چیست ؟ عرض کرد خدا و رسول بهتر می دانند فرمود : مجروحین و اسیران آنان را نباید کشت و فراریان آنها را نباید دنبال کرد و غنیمت آنها نباید تقسیم کرد .
از این حدیث استفاده می شود که با آنها باید جنگید اما اگر مجروح و یا اسیر گشتند و یا فرار نمودند نباید معترض آنها گشت و نیز فرمودند: (من اتاکم و امرکم جمیع یربد ان یفرق جماعتکم قاقتلوه ) و از این حدیث استفاده می شود که شارع مقدس اسلام چقدر نسبت به حفظ نظام اهمیت داده بطوریکه بر هم زنند آن را محکوم بقتل نموده است اما باید توجه داشت مراد رسول اکرم (ص) از چنین شخصی ، شخصی خواهد بود که قدرت چنین کاری را داشته باشد و بدیهی است وقتی قدرت چنین کاری را خواهد داشت که قدرت و توان نظامی و سیاسی داشته باشد .
بخش پنجم : مزایای مجرمین سیاسی و حقوق بغاه [1]
مجرم سیاسی « یاغی » با توجه به اینکه به خاطر یک هدف سیاسی و با صطلاح ، برای رسیدن به یک آرمان عالی ( و نه یک هدف و غرض فردی و عادی یا گروهی و پست و ....) اقدام به عمل مجرمانه می کند ، و یا به اصطلاح حقوق اسلامی و فقها ، بخاطر شبهه ای که به زعم او ، حکومت یا امام را ،مثلاًٌ صالح نمی داند (او شبهه حصلت لهم ) و... از مزایایی در قبل از شروع به بغی ، و در حین انجام عمل مجرمانه، و نیز پس از آن دارد که در سطور آتی مورد بررسی قرار خواهد گرفت . لیکن لازم ا ست توجه شود که جرایم عادی مجرمین سیاسی یا بغات ، که دارای شرایط جرم سیاسی نیست ، جرم سیاسی یا بغی تلقی نمی شود و لذا با او ، تحت همان شرایط « جرم عادی ن برخورد خواهد داشت مزایای مجرمین سیاسی یا بغات را ، فقهای امامیه و حقوقدانان اهل سنت به شرح زیر نوشته اند :
گفتار اول : قبل از اقدام به جنگ
1- تجمع و بیان عقاید خود و تبلیغ اهداف و نظراتی که دارند البته د راین مورد ، « اهل عدل »پاسخ های لازم را به شبهات بغات خواهند داد . سیره امیرالمومنین در مطالبی هم که قبلاً مذکور شد، این سنت و امتیاز را نشان می دهد النهایه بنا به نوشته آیه الله صدر « منبع پیشین » حق تبلیغ و اجتماع تا زمانی است که از حقی امتناع یا با دستوری مخالفت نکرده باشند ، و وجود آنان خطری برای نظام اسلامی ، و مسلمانان نباشد ، و رها کردن آنها بحال خود موجب تقویت باطل و سستی و یأس اهل حق نشود ، در این صورت نرمش و سکوت در مقابل آنان جایز نیست .
2- ورود به مساجد برای ذکر خدای تعالی
3- استفاده از غنایم « فیئی » تا زمانی که از اهل عدل جدا نشده اند (مادامت ایدیکم معنا)
4- عدم اقدام به جنگ ، تا زمانی که بغات جنگ را شروع کنند.
5- «مجازات اعدام درباره مجرمین سیاسی که در حال جنگ نباشند، از نظر موازین شرعی داده نمی شوند.[2]
البته این در صورتی است که :مرتکب قتل نشده باشند یعنی در صورتی که یک مجرم سیاسی ، خارج از میدان نبرد ، یا بعبارت دیگر در زمانی که هنوز آتش جنگ شعله ور نشده ، یا فی المثل جنگ تمام شده ، مرتکب قتل شود ؛ به تقاضای اولیای دم به قصاص محکوم می شود و دیدیم که امام علی (ع) ، ابن ملجم مرادی را صرفاً به قصاص محکوم کرد (هر چند که فرموده عفو بهتر است )در هر صورت جرایم عادی قبل از جنگ مطابق مقررات کلی مجازات می شود .
گفتار دوم : در خلال شورش و پس از جنگ
1- در صورتی که قیام مسلحانه نباشد ، برخورد در حد نصیحت و پاسخ است ، مع الوصف اگر تبلیغات خطرناک بوده و برای نظام اسلامی در حد براندازی و سرنگونی است ، مجازات تعزیری مثل حبس و توقیف در نظر گرفته می شود .
2- در صورتی که قیام مسلحانه است و بغات دارای حکومت و دستگاه رهبری مستقل و امثال اینها هستند فراریان آنها تعقیب و مجروحین آنها به قتل می رسند در صورتی که توبه نکرده باشند .
3- در صورتیکه قیام مسلحانه است ولی دارای حکومت مستقل و رهبری منسجم و تشکیلات حکوتی نیستند ، فراریان آنها تعقیب نشده ، مجروحین را مداوا می کنند ،و به آنها تکلیف توبه میشود.
4- اگر یک «باغی » د رگرماگرم جنگ مرتکب قتل شود ، قصاص نخواهد شد ، امیرالمومنین در جنگ جمل آنان را مورد عفو قرار داد
5- بطور کلی مجرمین سیاسی ، از استرداد معاف هستند ، مگر مرتکب قتل ، یا جرمی خارج از میدان جنگ شده باشند .
6- رسیدگی به جرایم مجرمین سیاسی ، مطابق اصل 168 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، با حضور هیأت منصفه انجام می گیرد .
7- فر زندان آنان اسیر نمی شوند ، و اموال آنها هم مصادره نمی گردد و کلیه اموال بغاه به آنها پس داده می شود .
8- کلاً جنگ با بغاه به قصد دفع شورشیان است و همچنین پراکنده کردن آنها و نه کشتن و قلع و قمع کردن ، با شورشیان نبرد می شود « حتی یفی الی طاعه الامام »
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی