مسائل پزشکی قانونی مربوط به غرق در آب – اول – آیا غرق در هنگام جیات رخ داده و باعث مرگ گردیده و یا کشته در اب افکنده شده – وجود خاک بزیر ناخنها و خراش در پشت انگشتان یک علامت خوبی است که غرق قبل از مرگ اتفاق افتاده ولی غالباً این علامت دیده نمی شود – همینطور است که کف قارچی شکل جلوی منخرین و دهان که ثابت می کند آن غریق در آب نفس کشیده . بهترین دلیل آنکه آن مغروق زنده در آب انداخته شده وجود مقدار زیادی آب در معده و کف فراوان و جسم غریبه در مجاری تنفس و آب در گوش متوسط است – افزایش حجم ریه ها یک علامت محققی نییست زیرا این علامت در نتفخ سینه و پهلو نیز یافت می شود . اگر علائم سابق وجود نداشته باشند بدلیل گندیده بودن نعش و یا هنگام سقوط در آب از خوف سرما مدره باشد اثبات غیر ممکن است . اولاً در بدن آثار شواهدی که دلالت برایجاد گندیده بودن نعش و یا هنتگام سقوط در آب از خوف سرما مرده باشد اثبات غیر ممکن است . اولاً در بدن آثار شواهدی که دلالت برایجاد مرگ کند موجود نباشد . ثانیاً بوسائل امتحانات تشریحی نتواند اثبات نماید که شخص در هنگام حیات غرق و خفه شده اما این نوع مرگ هم ممکن است هیچ علامت ممیزه و مشخصه در روی جنازه نگذارد . دوم – آیا خودکشی است یا حادثه و یا قتل بدست غیر – تشخیص بین اقسام خودکشی و حادثه بدست مفتشین قضایی است نه از روی تشریح نعش – در حالت قتل گاهی آثار زد و خورد بسیار واضح و متیقنی موجودند – وقتی زخم دیده شد باید تمیز داد که آیا در زمان حیات تولید شده ویا هنگام غرق از قبیل خوردن جسد بدیوار و یا بکرجی و یا بییک شیی خارجی دیگر (تشخیص این انواع در یحث ضرب و جرح ذکر شده ) سوم – چقدر مدت جسد در آب مانده – این سئوال حل شده است – از درجه عفونت و پوسیدگی جسد با توجه به این نکته که عفونت در آب کندتر رخ می دهد تا در هوای آزاد ( رجوع شود به مبحث زمان مرگ ) دورژی Devergie برای اثبات و تعیین زمان مرگ در آب جدول ذیل را معین کرده : اول – از سه تا 5 روز – سختی نعش و سردی بدن و ابتدای سفیدی طبقه ظاهر و جلد . دوم – از 4 تا 8 روز – نرم تمام اعضا و رنگ طبیعی جلد و سفیدی زیاد ظاهره جلد مچ دست . سوم – از 8 تا 12 روز – رخوت و سستی تمام اعضا و طبقه ظاهره جلد پشت دست شروع می کند به سفید شدن و صورت نرم و رنگش پریده تر از رنگ سایر قسمتهای بدن خواهد بود . چهارم – تقریباً 15 روز – صورت کمی باد کرده و دارای لکه های قرمز و قسمت وسط سینه سبز رنگ – طبقه ظاهره جلد دست ها و پاها مجموعاً سفید و شروع بچین خوردن کرده . پنجم – تا یکماه تقریباً صورت قرمز تیره پلکها و لبها سبز لکه قرمز تیره احاطه شده از رنگ سبز در قسمت قدامی سینه طبقه ظاهره جلد دست و پا سفید و ضخیم وپرچین مثل زیر ضماد . ششم – دو ماه تقریباً – صورت تیره و باد کرده – موها کمی بهم چسبیده – طبقه ظاهره جلد دست و پا در قسمت عمده جدا شده و ناخنها هنوز متصل و چسبیده . هفتم – دوماه ونیم – طبقه ظاهره جلد دست و پا کنده شده – ناخنها هنوز چسبیده رنگ قرمز . نسج سلولی تحت جلدی گردن و محیط خرخره و اعضای محتوی در صندوقه سینه و صابونی شدن جزیی گونه ها و چانه در سطح پستانها و کشاله ران و سطح قدامی ران . هشتم – سه ماه و نیم – خرابی یک قسمت جلد سر و پلک و بینی وصابونی شدن جزیی صورت و قسمت فوقانی گردن و کشن ران و رختن پوست قسمتهای مختلف بدن – برداشته شدن طبقه ظاهره و جلد دست و پا و ریختن ناخنها . نهم – چهارماه نیم – صابونی شدن مجموعه چربی صورت و گردن و کشاله ران و قسمت قدامی رانها – ابتدای طبقه بندی آهکی روی رانها و ابتدای صابونی شدن قسمت قدامی دماغ و رنگ پریدگی قسمت عمده جلد سر و عریانی استخوان سر و ابتدای سستی آن هنگام تابستان این آثار سریعتر رخ می دهد – معهذا ممکن نیست مدت توقف در آب را تعیین نمود مگر با تخمین و تقریب زیادی . سوم – حلق آویزی – طریقه خفقانی که وقوع می یابد بواسطه آویزان کردن بدن بوسیله یک بنده گره خورده بدور گردن . مرگ بوسیله حلق آویز شده از ارداه شخصی لازم نمی دارد که بدن معمولاً بیک فاصله از زمین دور از هر نوع تکیه گاهی آویزان باشد ممکن است اتفاق افتد که بدن خفه شده ایستاده تکیه به دیوار و پاها بر روی زمین و یا دو زانو نشسته و یا چمباته و یا دراز کشیده باشد رسن و رشته در حالیکه روی گردن فشار می آورد قطع دوران دم در دماغ کرده و باعث بیهوشی فوری گردیده و متوسطاً مرگ در ده دقیقه دست می دهد این نوع خودکشی بسیار متداول بوده ودر 1890 مسیحی در فرانسه از 3685 فقره خودکشی بدین طریق 3133 مرد و 552 زن شماره کرده اند و در 1984 قبرستانهای پاریس 44 مرده حلق آمیز شده 43 مرد و یکزن دریافت داشته اند . الف – سبب مرگ از راه حلق آویزی – تجربتاً آسانست مطمئن شویم که آویختن بدن حتی ناقص رگهای وداج را مسدود می سازد بطرزی که دوران دم در دماغ قطع گردیده و شرائین فقرات مقدار بسیار کمی خون می دهند و معهذا بیهوشی بسیار سریع رخ دهد و تقریباً بلافاصله در همان آن فشار به اعصاب پنوموگاستریک Pneumogastrique (رویوی معدی ) و مجاری هوایی و تنفسی بسرعت باعث مرگ می شود . ب – منظره خارجی یک جنازه – اول گردن – رشته یا طناب یک شیاری Sillon در گردن می گذارد که منظره اش مختلف است – وقتیکه رشته سفت و ناهموار باشد( طناب و شته و تسمه و غیره ) شیار شکل یک جوی منظمی پیدا می کند که هر قدر رشته نازکتر باشد و مدت آویزان بودن طولانی تر عمق آنجوی زیادتر است . در این موقع جلد سخت و نازک و محدود به لبه های برجسته آبی رنگ است وقتی حلق آویزی بوسیله یک حوله یا یک شال گردنی انجام یافته باشد و شیار آنها فراح تر و کم عمق تر می شود با لبه هاس نامعین و پریدگی رنگ جلد بدون نازک شدن پوست . در دو حالت گذشته معبر رشته کمی مختلف است – از قسمت قدامی و فوقانی گردن گذشته و بعد مورباً از پایین به بالا و از عقب بجلو و از پشت گوشها عبور کرده و منتهی به قفا می گردد و یک شکل شلجمی یا نعل اسسبی نشان می دهد تقریباً Paraboblique همیشه یگانه و منحصر و عبورش از بالای حنجره است که عموماً صاف و سر راست نیست هرقدر تعلیق طولانی باشد انسداد مجاری تنفس از چسبیدن بیخ زیان بحلق حاصل می شود جلد شیار نازک و شفاف و نسج سلولی زیر جلد هم نازک است . دوم – صورت – اگر مدت آویخته بودن خیلی کوتاه باشد صورت منظره طبیعی خود را از دست نمی دهد بالعکس در مدت طولالنی صورت متورم و کبود است با برجستگی چشمان و خونمرگی زیر نسج ملتحمه زبان اغلب برجسته و بیرون از دهان و گاهی بین دندانها فشرده می باشد و یک کف خون آلودی از دهان و بینی جاری می شود . سوم – دست و پا و آلات تناسلی – پاها خم شده و در نتیجه سرازیر و آوییزان بودن بنفش رنگ گشته . دستها در طول بدن آویزانند و انگشتان سمت مچ خم شده وبعضی اوقات در دست و پا لکه های نزف الدمی دیده می شود . هنگام نزع ممکن است نعوظی بلاارده همراه با دفع منی دست دهد که آثارش در پیراهن و شلوار دیده می شود – پس از مرگ قضیت متورم است ولی نه به حد نعوظ . ح- موضوعات پزشکی قانونی نسبت به حلق آویزی – 1- آیا میتوان ثابت نمود که مرگ در نتیجه حلق آویزی بوده . مطلقاً هیچ علامت ممیزه وجود ندارد – شیار جای رشته هم دارای یک منظره است اعم از اینکه حلق آوییزی در حیات کسی رخ داده باشد و یا مقتول را از طریق دیگر کشته و برای اشتباه کاری حلق آویزی در حیات کسیی رخ داده باشد و یا مقتول را از طریق دیگر کشته و برای اشتباه کاری حلق آویز کرده باشند اما در این موقع غالباً خونمردگی وجود ندارد – نمی توان بیانی کرد مگر پس از یک مجموعه علائم ثابته ملحق بعدم وجود جراحاتی از نوع دیگر مرگ .
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی
قانون مجازات اسلامی که در جلسه مورخ 7/9/1370 مجمع تشخیص مصلحت نظام با تصویب ماده 5 آن ، بدانگونه که قبلا در مجلس شورای اسلامی تصویب شده بود به تصویب نهایی رسید نیز به پیروی از احکام فقه اسلامی سقط جنین را تعریف نکرده است بلکه در کتاب چهارم در باب دیات مواد 487 الی 493 را اختصاص به دیه مقرر برای سقط جنین داده است واین همان موادی است که قبلاً قانون گذار در قانون دیات مصوب بیست وچهارم آذر ماه 1361 در مواد 194 الی 200 بعنوان دیه سقط جنین آنرا تصویب و دادگاهها آنرا اجرا واعمال می نمودند که لازم است قبل از ورود به بحث این مقاله ابتدا با توجه به حقوق اسلامی و نیز حقوق تطبیقی تعریف این جرم وارکان تشکیل دهنده آن مورد بررسی قرار گیرد تا با شناخت کامل از جرم بودن عمل بتوان اعمال مجازات مقرر قانونی در آنرا مورد توجه قرار داد .
از نظر تعریف اصطلاحی سقط جنین عبارت است از اقدام به خروج غیر طبیعی حمل قبل از موعد طبیعی وضع حمل ، بوسیله مادر یا غیر او بنحویکه حمل خارج شده از بطن مادر زنده نبوده یا فاقد قابلیت زیست باشد بنابراین برای تحقق سقط جنین بعنوان یک عمل مجرمانه باید ارکان زیر موجود باشد.
1- زن حامله باشد : یعنی نطفه کودک در بدن او منعقد شده باشد چه بنظر بیشتر فقها و حقوق دانان از زمان استقرار نطفه در رحم زن و رشد و نمو آن و پس از تبدیل به علقه، مضعفه وتا زمان تبدیل به حمل بصورت انسانی و تشخیص پسر یا دختر بودن و بالاخره پس از حلول روح تا قبل از زمان وضع حمل طبیعی هرگونه اقدام به اخراج مصنوعی حمل در تمام مراحل مذکور را سقط جنین تلقی نموده اند .
2- اخراج جنین از بطن مادر بنحویکه غیر طبیعی باشد : بعبارت دیگر وضع حمل یا زایمان که خروج طبیعی حمل از بطن مادر است واقع نشود بلکه اقدام مصنوعی به خروج از بطن مادر ملحوظ نظر فقها و حقوقدانان بوده است بقول حقوقدان فرانسوی گارسون « سقط حمل عبارت است از منقطع ساختن دوران طبیعی بارداری » که ادامه طبیعی این دوران منجر به وضع حمل طبیعی خواهد شد .
3- وجود عنصر معنوی سوء نیت در اقدام به سقط حمل که از عمومات شرعی و قانونی استنباط می گردد چه اگر هدف از سقط جنین وسیله پزشک نجات جان مادر بیمار بوده ویا در مواردی که وضع حمل مصنوعی قبل از موعد برای مادر و کودک ضروری باشد و در مواردی که طفل قبل از موعد زنده از بطن مادر اخراج و پس از چندی به دلایل دیگری فوت می کند عمل، مصداق سقط جنین نداشته و بلحاظ فقدان سوء نیت ارتکاب عمل مجرمانه تلقی نمی گردد تا شامل مجازات باشد .
پس از این مقدمه باید بگوییم اولاً طبق ماده 294 قانون مجازات اسلامی دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده می شود و علاوه بر جنایات غیر عمدی و خطئی در مواردی از جنایات عمدی که قصاص در آنها جایز نیست نیز اعمال می گردد یعنی حقیقتاً دیه مجازات ارتکاب جرم از نظر مقررات فقه و موازین کیفر اسلامی می باشد و در موارد 487 الی 493 دیه موارد مختلف سقط جنین از سقط نطفه ای که در رحم مادر مستقر شده است تا جنین کامل که در آن روح دمیده شده است مشخص گردیده است بدیهی است در مواد فوق الذکر مشخص نگردیده است که این سقط بوسیله چه کسی باید بعمل آید و با توجه به اصول کلی باید گفت عامل سقط چه مادر باشد یا غیر او مجازات یکسان دارند ( از نظر پرداخت دیه ) توضیحاً با صراحت صدر ماده 42 قانون مجازات اسلامی که معاونت و مشارکت را از لحاظ تفاوت نوع مجازات فقط در جرائم قابل مجازات تعزیری یا مجازاتهای بازدارنده بر شمرده است باید بگوییم در دیات که در ماده 12 قانون مجازات اسلامی در فصل تعیین انواع مجازاتها وتقسیم آنها به پنج دسته مشخص و مجزا گردیده است و با صراحت مواد 487 الی 439 اصولاً بحث معاونت ویا تفاوت مجازات بین فاعل مستقل و شریک یا معاون مورد بحث واقع نمی گردد بدیهی است از باب تسبیب ممکن است نسبت دیه مقرر تفاوت پیدا نماید ولی نوع مجازات اسلامی یکسان است لیکن مواد 90 و 91 ، قانون تعزیرات مصوب 18 مرداد 1362 مجلس شورای اسلامی حالات دیگری را نیز به این شرح پیش بینی نموده است :
« ماده 90 - هرکس زن حامله را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری که موجب سقط حمل می گردد بنماید به سه الی شش ماه حبس محکوم خواهد شد .» که مقصود از هرکس اعم است از پزشک و غیر پزشک و « ماده 91 - اگر زن حامله برای سقط جنین به طبیب یا قابله مراجعه کند و طبیب هم عالماً ، عامداً مباشرت به اسقاط جنین بنماید دیه جنین بعهده اوست و اگر روح در جنین دمیده شده باشد باید قصاص شود و اگر او را به وسایل اسقاط جنین راهنمایی کند به شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد .»
با مطالعه ماده 91 قانون تعزیرات مشخص می شود که مقنن موارد خاصی را در این ماده پیش بینی نموده است که حد زیادی معارض با قانون مجازات اسلامی در باب دیه سقط جنین است که عبارتند از :
1- مجازات مادری که سقط جنین می نماید با توجه به سکوت این ماده و با توجه به ماده 489 قانون مجازات اسلامی پرداخت دیه است .
2- مجازات سقط جنین وسیله طبیب یا قابله ( کسی که تخصص در این امر دارد ) :
الف- اگر روح در جنین دمیده نشده باشد مجازات طبیب یا قابله دیه است .
ب- اگر روح در جنین دمیده شده باشد و پزشک یا قابله اقدام به سقط جنین نماید مجازات او قصاص است .
V- و اگر طبیب یا قابله مادر را به وسایل اسقاط جنین راهنمایی کند اعم از اینکه روح در جنین دمیده شده باشد یا خیر مجازات طبیب یا قابله شش ماه تا سه سال حبس است و با توجه به ماده 90 قانون تعزیرات اگر غیر طبیب یا قابله همین راهنمایی را به زن حامل بنماید مجازات او سه الی شش ماه حبس تعزیری خواهد بود . ( بدیهی است همانطور که فوقاً گفته شد کلمه هرکس می تواند اعم از پزشک یا غیر پزشک را شامل گردد ). ملاحظه می فرمایند این دو ماده با عمومات مواد فوق الذکر در باب دیات و با توجه به نظر فقهای عظام نیز مغایرت وتعارض پیدا مینماید زیرا در فقه که میزان دیه سقط جنین از بیست دینار برای نطفه ای که در رحم مستقر شده است آغاز وتا دیه کامله پسر ونصف دیه کامله برای دختر پس از پیدایش روح در حمل پیدا می شود و حضرت امام خمینی قدس سره الشریف نیز در تحریرالوسیله جلد دوم صفحه 597 با این عبارت، الجنین اذاولج فیه الروح ففیه الدیه الکامله و در صفحه 598 با ذکر ، لا کفاره علی الجانی فی الجنین قبل ولوج الروح نیز همان قاعده رامورد تأکید قرارداده اند و حال آنکه برقراری مجازات دیگری غیر از دیه با صراحت عدم وجود کفاره قبل از پیدایش روح ( که در قانون سابق دیات نیز در ماده 200 مؤکداً ذکر شده بود که قبل از پیدایش روح سقط جنین کفاره ندارد و همچنین کفاره ودیه کامل او بعد از احراز حیات او خواهد بود ) بخصوص اعمال قصاص مذکور در ماده 91 قانون تعزیرات تا حد زیادی موجب اشکال و محل بحث خواهد بود زیرا با صراحت مواد قانون مجازات اسلامی در باب قصاص نفس و عضو و حتی تساوی اعضاء در قصاص عضو و همچنین تأکید بند ج ماده 295 قانون بر اینکه در مواردی از جنایات عمدی که قصاص در آنها جایز نیست باید دیه پرداخت گردد این تعارض و تهافت بیشتر آشکار گردیده و علی الاصول این سؤال مطرح میگردد که قصاص چگونه باید اجرا شود؟ آیا پزشک و قابله خود در مقابل سقط جنین که روح در آن دمیده شده است قصاص می شوند یا با تساوی در قصاص باید قصاص بصورت سقط جنین باشد ؟ ! ! و آیا با تفاوت پسر یا دختر بودن جنین و تفاوت جنسیت ،پزشک و قابله به چه صورتی باید قصاص ، اعمال گردد ؟ مگر این که بگوییم ذکر این ماده در قانون تعزیرات و بخصوص ذکر کلمه « قصاص » در قانون تعزیرات که علی الاصول جای آن در قانون حدود و قصاص بوده است ناشی از تساهل وعدم عنایت قانون گذار بوده است که به هر حال در اصلاح و تغییرات بعدی این قانون باید مورد توجه قرار گیرد وامید که این مقاله فتح بابی باشد برای بیان نظریات وارشاد اساتید معظم در خصوص تعارض این مواد و ارائه طریق برای اصلاحیه قانون تعزیرات که در حال حاظر در دست مطالعه و اصلاح می باشد .
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی
احکام لقاح مصنوعی بین دو بیگانه آگاه به اعتبار اینکه همسر داشته یا نداشته باشند واینکه موافقت همسرشان جهت لقاح نطفه آنان با جنس مخالف و بیگانهگرفتهشود یاخبر در چند فرض متنوع قابل بررسی است . اماچون احکام و آثار تکلیفی کلیه فروض یکسان ارزیابی شده ابتدا حکم تکلیفی فروض مختلف رابررسی و سپس آثار وضعی آن را که بر حسب مووضع متنوع ارزیابی می شودمطرح می سازیم
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی
در حالت اشتباه اعم از اینکه نسبت به موضوع یا حکم باشدطرح حکم تکلیفی به علت غیر مقرون بودن به اراده موضوعیتی ندارد. از جهت حکم وضعی نیز در الحاق نسب اختلاف نظر چندانی نیست ،زیرا همه محققین طبق موازین حقوقی و شرعی و حتی عقلی بر این باورند که در احکام نسب ، نبودن سوء نیت موجب الحاق طفل به صاحبان نطفه است ، و اگر اشتباه یک طرفه باشد طفل به همان طرف ملحق می گردد و نسبت به طرف دیگر و کسی که با آگاهی یا سوء نیت مبادرت به لقاح مصنوعی نموده است مشمول ضوابط و ترتیباتی است که ذیلا" در قسمت (ب ) به آن اشاره خواهیم نمود.
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی
آخرین سوالی که در ابتدای بحث مطرح گردید بررسی احکام یا آثار تکلیفی و وضعی لقاحی است که به صورت غیر طبیعی بین نطفه مرد و زن بیگانه در شرایطی خارج از مصداق زنا صورت می گیرد 0
فروض این مورد نیز متعدد است ، زیرا باروری غیر طبیعی نطفه دو بیگانه ممکن است ناشی از اشتباه زن و مرد و یا یکی از آن دو و یا با آگاهی هر دو صورت پذیرد ، بنابراین دو حالت کاملا" متفاوت در این فرض نیز متصور است که بیان هر یک از دو حالت مزبور دارای اقتضای خاصی است .
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی