جرائم علیه بشریت و ارتباط آن با نقص قواعد آمره
قائل شدن به ویژگی آمده برای برخی از قواعد بینالمللی و تعهدات ناشی از آنها، حقوق بینالملل را در مقوعی خاص برای ارزیابی و محکوم ساختن تمام رویههایی قرار می دهد که اصل کرامت ذاتی انسان را زیر پا میگذارند.
الف) ماهیت قواعد آمره
نظم عمومی بین المللی در واقع اصولی است که بیانگر ارزشهای بنیادین جامعة جهانی است. ارزشهایی که نیاز به اثبات ندارند و در زمان و مکان ثابت می باشند. و تنظیم کننده رفتارهای اساسی اعضای یک جامه میباشند و عدم رعایت آنها ، آن جامعه را با خطر نیستی مواجه میکند.
اغلب قواعد حقوق بشر و بالاخص مهمترین آنها یعنی قواعد مربوط به حفظ حیات و صیانت از تمامیت جسمی و روحی انسانها از جمله این ارزشها می باشند.[1]
کمیسیون حقوق بینالملل معیار تشخیص قواعد آمره را به ماهیت قواعد آمره مرتبط نموده است. معیارهایی که برای قاعده آمره وجود دارد. در ماده 53 کنوانسیون وین آورده شده است. و از نظر کمیسیون حقوق بینالملل ، ماهیت یک قاعده حقوق بین الملل است که به آن ویژگی آمره اعطا میکند معیارهای شناسایی قاعده آمره در ماده 53 کنوانسیون وین عبارتند از:
1-قاعده آمره، یک قاعده حقوق بین الملل عام میباشد.
2-قاعده آمره، یک قاعده از حقوق بینالملل عام است که توسط جامعه بینالمللی در کل به عنوان مطلق و غیر قابل تخلف پذیرفته و شناسایی شده باشد.
وقتی که یک قاعدهای به وسله همه یا اکثریت دولتها به عنوان قاعده حقوق بین الملل شناسایی میشود، به این معنا است که یک اراده هماهنگ و مشترک جامعه بین المللی دولتها ظهور یافته است.
ماده 53 فارغ از هر گونه شک و شبههای، رضایت دولتها را به عنوان عامل و فاکتور غیر قابل خدشه در تبیین و توصیف قواعد آمره معرفی میکند.
اگر یک فرم حقوق بینالملل عام که یک منعفت و ارزش خاصی را برای جامعه بینالمللی دولتها فراهم میآورد، نقض شود و به مخاطره افتد تا آن حد که وجدان افکار عمومی عالم به نحو آشکاری جریحهدار شده و تحت هیچ عنوانی حاضر به پذیرش وضع موجود نشده و واکنش شدید از خود نشان دهد، میتون ویژگی آمرانة قواعد ناظر بر آنها را معروض داشت.[2]
ب) محکومیت جرائم علیه بشریت به عنوان قواعد آمره
جنایت علیه بشریت از زمره اقدامات خشونت آمیزی است که متضمن نقض یا سلب حقوق ا ساسی فرد انسانی است. حمایت و رعایت حقوق بشر ارزشی بنیادی است و تخلف از قواعد بنیادی حمایتی، به عنوان منفورترین پدیده ای که عارض حیات جمعی شده، نابخشودنی است.
جنایات علیه بشریت عملاً در نزد افکار عمومی دارای ماهیتی اساسی بودهاند و از چنان اهمیت و حساستی برخوردارند که در بسیاری از موارد با قواعد آمره بینالمللی گره خورده و رابطه محکمی برقرار کردهاند.
به نظر می رسد گر چه محکومیت هر جرم علیه بشریت الزاماً در زمرة قواعد آمره بین المللی نیست اما با عنایت به ویژگی اساسی مناسبات بینالمللی خدشهایبر نظم جامعة بین المللی وارد می آورد. هر محکومیت جرم علیه بشریت دقیقاً دارای وجه (erga omnes) بوده و دامنه آن به همة دولت ها بر می گردد.
اساساً باید گفت که هر تههد (erga omnes) در صورتی که نقض و یا نادیده انگاشته شود، لزوماً جنایت نخواهد بود. به عبارت دیگر نباید نتیجه گرفت که تعهدات نست به جامعة بینالمللی ، به خودداری از جنایت علیه بشریت و به طور کلی جنایت بین المللی محدود میشود.
اما اساساً در مییابیم که در تعریف جرائم علیه بشریت به عنوان جنایات بین المللی و قواعد آمره و تعهدات (erga omnes) اساس و مبنای هر 3 مفهوم مثبتی بر منافع عام و حیاتی جامعة بینالمللی هسند. در نهایت این جرائم دارای ماهیتی اساسی و مهم بوده و با قواعد آمره پیوند خوردهاند. زیرا قواعدی که ارتکاب اینگونه جرائم را منع نمودهاند. تحت عنوان قوعد آمره شناخته شدهاند.[3]