در مقابل وحدت و یکپارچگی یک کشور، پراکندگی و نفاق و تجزیه و چند دستگی وجود دارد که گاه اختلافات قومی و نژادی و یا جغرافیایی و گاهی تفاوتهای ایدئولوژیک، اجتماعی و یا گرایشات سیاسی باعث تجزیه و فروپاشی در جوامع میگردد که بعضی از این عوامل ممکن است در جهت دستیابی و یا حفظ وحدت ملی نقش مثبتی ایفاء نماید.
اندیشمندان معاصر که در مورد وحدت سیاسی کار کرده اند، غالباً از اصول وظیفه گرایان الهام گرفته اند وظیفه گرایان انگشت روی تاسیسات و نهادهای پذیرفته شدهای مانند حاکمیت، ملیگرایی، انحصارطلبی و سایر اشکال جدایی و تجزیه ملتها گذاردهاند و نارسائیهای وحدت سیاسی را ناشی از آن می دانند.
مغز و اصل همه مباحث تئوریک که در باب قومیت صورت گرفته است تا حدودی روشن می نماید که وجود اقوام در قلمرو و سرزمین هر واحد سیاسی در نظام بینالمللی می تواند منبع خطر و جدایی طلبی و در نهایت تهدید کننده وحدت ملی و سرزمین در نتیجه نابود کننده امنیت ملی واحدهای سیاسی باشد. از آنجا که ایران کشوری است که با پدیده قومیت گرایی روبرو می باشد به تبع امنیت ملی آن می تواند از این زاویه با چالش جدی روبرو گردد.
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی