اولین معیار برای ازدواج بهموجب ماده ۱۶ اعلامیه «حقوق مساوی»در خصوص ازدواج است. برطبق این معیار:
موارد ممنوعه در ازدواج: شخصی ممکن است اینگونه فرض نماید که ماده ۱۶ نمیخواهد اینگونه بیان کند که ازدواج بین پدر و دختر، مادر و پسر، برادر و خواهر و غیره مجاز است. اما به هر حال هیچ نشانه لفظی و محتوایی در این ماده وجود ندارد که بیانگر این باشد که ایجاد چنین واحدی ناخوشایند و مذموم است. طرفداران چنین سندی استدلال میکنند که این ماده نمیتواند چنین قصدی داشته باشد که ازدواجهایی را در محدوده موارد ممنوعه مجاز بشمارد. ] اما به هر حال[ در این مورد سوالهایی مطرح است؛ منظور طرفداران این ماده از موارد ممنوعه چیست؟ و بر چه پایهای استوار است؟ چگونه میتوان موارد ممنوعه را تعیین کرد؟ چه نظام یا نظامهای ارزشی میتواند اعمال شود؟ و کدام مذهب را میتوان استثناء کرد و بر چه مبنایی؟ تمام این سوالها و بسیاری دیگر نظیر آن توسط این ماده پاسخ داده نمیشود. این موارد در معرض تفاسیر زیادی قرار دارند. برای مثال اسلام بسیاری از این موارد ازدواج را ممنوع میداند. قرآن کریم میفرماید:
«بعد از نزول این حکم زن پدر را نباید به نکاح درآورد مگر آنکه پیش از این (در زمان جاهلیت) کردهاید که خدا از آن درگذشت. زیرا این کاری زشت، قبیح و مبغوض خداوند است. ازدواج با مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادران و خواهران رضاعی، مادر زن، دختران زنانتان که در دامن شما تربیت شدهاند درصورتیکه با زن مباشرت کرده باشید، ممنوع و حرام است و در صورت عدم مباشرت و طلاق اشکالی وجود ندارد که با دخترش ازدواج کنید. همچنین ازدواج با زن فرزندان صلبی (نه زن پسر خوانده شما) برشما ممنوع و حرام است. جمع بین دو خواهر (در یک زمان) بهعنوان همسر نیز ممنوع و حرام است مگر آنچه پیش از نزول این حکم انجام دادهاید که خداوند از آن درگذشت، زیرا خداوند در حق بندگانش بخشنده (آمرزنده) و مهربان است. نکاح زن محصنه (شوهر دار) نیز بر شما حرام است مگر آن زنان که در جنگهای با کفار به حکم خداوند متصرف و مالک شدهاید. بر شماست که پیرو کتاب خداوند باشید (با زنانی که ازدواج با آنها به حرمت یاد شد ازدواج نکنید) و هر زنی غیر از موارد ذکر شده حلال است که با مال خود از طریق ازدواج و نه از راه زنا با وی همسر گردید. پس چنانچه از آنان بهرهمند شوید مهر معین را که مزد آنان است به آنان بپردازید. باکی بر شما نیست که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید. البته خداوند به حقایق امور آگاه است».[۲]
براساس این ممنوعیتها که اسلام تعیین کرده است، آیا مسلمانان نمیتوانند استدلال نمایند که تمام این موارد ممنوعه در ازدواج باید جهانی و بینالمللی باشد؟ و اگر اینطور نیست چرا مسلمانان چنین حقی ندارند که به آنچه اعتقاد دارند عمل کنند؟ البته برطبق بند (۱) ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین حقی ندارند. این بند بهروشنی بیان میدارد که حق ازدواج باید بدون هیچ محدودیت مذهبی اعمال شود. بند مذکور چنین بیان میدارد: «هر زن و مرد رشیدی حق ازدواج و تشکیل خانواده را، بدون هیچ محدودیتی از لحاظ نژادی، ملیتی و مذهبی دارد».
چگونه این مطلب میتواند ممکن باشد؟ یک شخص ممکن است استدلال نماید که اساس و ریشه کلیه ممنوعیتها در خصوص ازدواج عمدتاً مبتنی بر یک مذهب (یا مذاهب) در هر جامعهای میباشد. بنابراین چگونه شخصی میتواند به دور از مذهب باشد؟ آیا محدودیتهای خاصی که بهوسیله یک مذهب توصیف میشود میتواند بهموجب این ماده معتبر تلقی شود (این گونه که اکنون هست) و آنهایی که بهوسیله مذاهب دیگر توصیف میشوند مردود باشند؟
یک شخص ممکن است این سوال را مطرح نماید که چه کسی حق دارد که این محدودیتها را وضع نماید؟ چرا ما نمیتوانیم بگوییم «بدون هرگونه محدودیت»؟ آیا این امر به این علت نیست که تنظیمکنندگان سند اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقادی به مذهب نداشتهاند؟ یا اینکه مذاهبشان به آنان آموزش میدهد که چنین کنند؟ و آیا همه ما مجبوریم که از آنان پیروی کنیم؟
پیشنهاد ویژه دانلود هزاران تحقیق و مقاله حقوقی